www.asirtoos2.blogsky.com

email : dj_javad71@yahoo.com

www.asirtoos2.blogsky.com

email : dj_javad71@yahoo.com

جوک

به ترکه میگن پسرت رکورد شکونده میگه گه خورده من که پولش رو نمیدم






قزوینیه بعد از نمازجماعت به بقیه میگه: بغل دستی: قبول باشه،


جلویی: حال دادی،


پشت سری: حالتو میگیرم





لره میخواسته آتش نشان بشه


توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره


و اون اطراف


آب نباشه چه کار میکنی؟ لره میگه: هیچی تیمّم می کنیم




ترکه میره جبهه و از کمر به پایینش قطع میشه،


بهش میگن: چه احساسی داری؟


میگه: احساس می کنم تا کمر رفتم تو بهشت





به رشتی میگن روی هم رفته شما چند تا بچه دارید


میگه: ما رو هم نرفته 4 تا بچه داریم





یه ترکه داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد


یکی دیگه رد میشه میگه عجب خر باهوشی


ترکه میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم


لطیفه

قاطی پاطی
ببینم تو کار نداری ۲۴ ساعته تو ذهن منی

 

رویتان به سرخی انار ،

 شبتان به شیرینی هندوانه ،

 خنده هاتان مانند پسته

 و عمرتان به بلندی یلدا باد


میگن شمشیره تیز همه چیزو دوتا می کنه
 
 بنازم به شمشیر عشق که دوتا رو یکی می کنه.
 

 
میدونی چرا رنگ غروب سرخه؟؟؟
.
.
.
.
.
چون خورشید وقتی میبینه من و تو مال همدیگه هستیم آتیش میگیره
 

 
۳ دسته کردنشون واجبه:
 
۱. بیوه سیگاری
 
۲. دختر فراری
 
۳. فرستنده ی اس ام اس تکراری

 

میدونی این چیه؟!

(         ) (        ) (      ) (    ) (  ) ( )


این دل منه که روز به روز برات تنگ تر میشه.


بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم                 وتازه داشته باشد بیا گناه کنیم

نگاه و بوسه ولبخند اگر گناه بود             بیا که نامه اعمال خود سیاه کنیم


امشب میخوام طی یه عملیات شهادت طلبانه
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
فدات شم

 Click Here For Join VandaClick


عید قربان نزدیک است.

این جماعت براشون خر و گوسفند فرق نمی کنه!

نگرانتم....


زندگی تفسیر ۳ کلمه است:

خندیدن ٬ بخشیدن  و فراموش کردن

پس بخند ٬ ببخش و فراموش کن


دستتو بکن تو موهات و یه تارشو بگیر تو دستت....گرفتی ؟

حالا اونی که تو دستته ، همونو به صد تا دنیا نمیدم

 

 

دختری که تو مدرسه میرقصه         

http://www.4shared.com/file/7535755/c6ae0cb7/Madrese.html


خیلی بیکاری!

ببینم تو درس نداری؟

کارو زندگی نداری؟

خورد و خوراک نداری؟

که ۲۴ ساعته تو قلب منی.....

به ترکه می گن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟

میگه بابا ما ترکیم خر که نیستیم کچل که اصلا فرق نداره

هواپیما هم نکته انحرافی بود


توی زندون قلبت اینقدر شلوغ می کنم

و زندانی ها رو اذیت میکنم

 تا مجبور بشی منو بندازی توی انفرادی قلبت


به لوطی میگن آب بده، دریا میده.


به لوطی میگن گل بده، گلستان میده.


میگم معرفت، صفا، صمیمیت،  وفا ... بده، شماره تو رو میده!!!


می دونی بنی آدم اعضای یکدیگرند یعنی چی :

 یعنی مثلا تو جیگر منی


به یه ترکه میگن اگر اب نبود چی میشد :

گفت اگر اب نبود ما شنا یاد نمیگرفتیم در نتیجه غرق میشدیم

اگه می خوای دوستت داشته باشم نقطه ها رو دنبال کن

...............................

....................................

...................................

.....................................

دیدی کمبود محبت داری!


انواع سینه:


(.)(.) فنچ


( . )( . ) رسیده


( . Y . ) چاکدار


( * )( * ) حشری


U u ناقص


@ @ پلاسیده


( . )( * ) اینم عاقبت bf دست چپ

به ترکه میگن گوزیدن روزه رو باطل میکنه؟
 
 میگه: والا نمیدونم، اما فکر کنم ازش لذت ببریم باطل کنه دیگه ؟!


برو به جهنم

.

.

.

.

چون فقط تو می تونی اونجا رو بهشت کنی!

 

دوست داری خر ماچت کنه ؟


یا تو خر رو ماچ کنی ؟


یا یکی با یه ماچ خرت کنه ؟


یا یکی خرکی ماچت کنه ؟


یا یکی اینقدر خر باشه که ماچت کنه ؟

بدترین دلتنگی اینه که در کنار کسی باشی

 و احساس کنی که هیچ وقت بهش نمی رسی



 
دوشنبه 30 مرداد ماه سال 1385
اس ام اس با حال
 _ عشق تو این دوره زمونه ..... مثل تپه ای میمونه که هر خری از اون بالا میره

3 _ ببر رو وقتی می بینی می رینی و همونجا بعد از اون عمل مگس رو می بینی. پس شباهتشون اینه که هر دوتاشون به این معتقدند که انرژی هسته ای حق مسلم ماست


4 _ عشق تو تو قلبم مثله اتیشه میکوبه تو سینم اروم نمیشه

میدونی عزیزم قلب من میزنه واسه تو تا همیشه


5 _ عشق شش مرحله دارد:

1. دیدار 2. قرار 3 بزار 4. فشار 5. در آر 6. فرار


6 _ می دونی فرق تو با ان چیه ..... ؟؟؟ شوخی کردم هیچ فرقی ندارین


7 _ می دونی قزوینی ها شب های پنج شنبه برای مردشون چی خیر می کنن؟....... چی توز حلقه ای


8 _به رشتیه می گن زن گرفتی تحقیق کردی؟ می گه اره هر کی کرده رازی بوده!


9 _ به ترکه میگن آرزوت چیه؟ میگه یه رو ز صبح زود تر از کیرم پاشم


10 _ بیا پایین . . . بیا بیا بیا . . . راستی حالا که داری میری پایین بیزحمت این آشغالارم بزار دمه در


برای خواندن بقیه جوک ها و اس ام اس های خفن این مجموعه بر روی ادامه مطلب کلیک کنید



11 _ عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود


12 _ می دونی سیگار با اینکه می دونه یه روزی زیر پاهات له می شه تا اخر باهات می سوزه ؟؟؟؟
سیگارتم رفیق!!!!


13 _ رشتیه دعا می کنه که حق به حق دار برسه ..... صبح که از خواب پا می شه می بینه که هیچ کدوم از بچه هاش نیستن


14 _ به ترکه می گن تهران چه خبر بود ؟؟ میگه بی ناموسی بیداد می کرد .. مردها کرست زنا رو نصف کرده بودن گذاشتن روی دهانشون


15 _ ترکه رو می گیرنبهش می گن پدر سوخته چرا پشت ماشینت نوشتی امام با سالاد ؟؟؟؟؟ میگه از شما بهتر می نویسم خدا با ماست


16 _ .
.
.
.
.
.
چیه
دنبال چیزی می گردی


17 _ ترکه میره پایه یک بگیره ..افسره ازش می پرسه لرزش پیستون به چه علتی هستش ؟؟می گه از شل بودن کرست


18 _ ترکه داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" ترکه همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یکی دوتام نیستن


19 _ انرژی هسته‌ای آسفالت باید گردد!


20 _ زندگی نه آنقدر شیرین و مرگ نه آنقدر تلخ است که انسان شرافتش را به آن بفروشد



21 _ امسال جنیفرلوپز بیمه کونش رو تمدید نکرده تازه فهمیده کسی که از عقب می زنه مقصره


22 _ میدونی فرق جونت با کونت چیه؟ جونت چهار حرف داره ولی کونت حرف نداره.


24 _ ترکه میره امپول بزنه . تا دختره سوزن رو می زنه پا میشه داد می زنه می گه کوری سوارخ به این گندگی .. چرا می زنی به بغلش ؟؟


25 _ امروز روز حمایت از بیماران گوارشی هستش : گوزو روزت مبارک


26 _ به میمنت دستیابی به فناوری هسته ای سجده شکر بجا آورید (شهرداری قزوین )


27 _ از کیر من تا کون تو راهی به جز یک زیپ نیست .....بیخود با کیرم ور نرو شق کردنش مقدور نیست


28 _ آگهی جوایز بانک تجارت قزوین: هفت پسر هفت ساله برای هفت نفر، 14 پسر 14 ساله برای 14 نفر، کلید طلایی مهد کودک متعلق به چه کسی خواهد بود؟


29 _ این مسیج مخصوص ساعت 2 الی 5 بامداد است) مشترک گرامی، این اس‌ام‌اس جهت بیدار نمودن شما از خواب می‌باشد، لطفا لبخند زده و سعی کنید مجددا بخوابید! روابط عمومی شب بیداران علاف .


30 _ ترکه کیف خواهر زنشو داشت دید می زد .... یه کیر مصنوعی می بینه... زنش داد می زنه می گه داری چی کار می کنی ؟؟؟؟؟؟ ترکه می گه هیچی دارم با باجناغم حرف می زنم


 
جمعه 27 مرداد ماه سال 1385
خصوصیات یه دختر نمونه
 

 
چهارشنبه 7 تیر ماه سال 1385
چت تو شب

یکی از بزرگان حکایت کند

اگر یک نفر نیمه شب چت کند

و با فرد بیگانه صحبت کند

و کم کم به چت کردن عادت کند

و یک ساعتش را سه ساعت کند

و هر شب به فردی محبت کند

به افراد قبلی خیانت کند

و با بی خیالی جنایت کند

نه حدّ و حدودی رعایت کند

و اچ آی وی ِ خویش مثبت کند

و این قصه را پر حرارت کند

برای رفیقش روایت کند

چنانکه رفیقش حسادت کند

و او هم رود نیمه شب چت کند

و با فرد بیگانه صحبت کند

و کم کم به چت کردن عادت کند

و یک ساعتش را سه ساعت کند

و هر شب به فردی محبت کند

به افراد قبلی خیانت کند

و با بی خیالی جنایت کند

نه حد و حدودی رعایت کند

و اچ آی وی ِ خویش مثبت کند

و این قصه را پر حرارت کند

برای رفیقش روایت کند

چنانکه رفیقش حسادت کند

و او هم رود نیمه شب چت کندا

........................

 
چهارشنبه 7 تیر ماه سال 1385
انواع داداش

1-داداش اینترنتی تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجانی بگیرت!و بدون وجدان درد اد لیستشو نو پر از این داداشیهای رنگ و وارنگ کنن!

2-داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضیا رو بگیره

3-داداش خوش تیپ و پولدار تا به دوستاش بگه این بی-اف منه

4-داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنویسه

5-داداش ماشین دار تا اونو اینور و اونور برسونه

6-داداشی که چشم دیدنشو نداره(همون داداش واقعی خودش)!


 
چهارشنبه 7 تیر ماه سال 1385
مرغ

چرا مرغ از خیابان رد شد؟
ارسطو: طبیعت مرغ اینست که از خیابان رد شود.
موسی: و آنگاه پروردگار از آسمان به زمین آمد و به مرغ گفت «به آن سوی خیابان برو» و مرغ چنین کرد و پروردگار خشنود همی گشت.
مارکس: مرغ باید از خیابان رد میشد. این از نظر تاریخی اجتناب‌ناپذیر بود.
خاتمی: چون میخواست با مرغهای آن طرف خیابان گفتگوی تمدنها بکند.
ریاضیدان: مرغ را چگونه تعریف میکنید؟
شاگرد تنبل: والا آقا به خدا همین الآن میدونستیم ها... آقا یه دقه...

نیچه: چرا که نه؟
فروید: اصولاً مشغول شدن ذهن شما با این سؤال نشان میدهد که به نوعی عدم اطمینان جنسی دچار هستید. آیا در بچگی شصت خود را میمکیدید؟
داروین: طبیعت با گذشت زمان مرغ را برای این توانمندی رد شدن از خیابان انتخاب کرده است
همینگوی: برای مردن. در زیر باران.
اینشتین: رابطهء مرغ و خیابان نسبی است.
سیمون دوبوار: مرغ نماد زن و هویت پایمال‌شدهء اوست. رد شدن از خیابان در واقع کوشش بیهودهء او در فرار از سنتها و ارزشهای مردسالارانه را نشان میدهد.
پاپ اعظم: باید بدانیم که هر روز میلیونها مرغ در مرغدانی میمانند و از خیابان رد نمیشوند. توجه ما باید به آنها معطوف باشد. چرا همیشه فقط باید دربارهء مرغی صحبت کنیم که از خیابان رد میشود؟
صادق هدایت: از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود، غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر.
خوانندهء آهنگهای آبدوغ‌خیاری: چرا رفتی مرغ جونم، دوستت دارم، دوستت دارم...
شیرین عبادی: نباید گمان کرد که رد شدن مرغ از خیابان به خاطر اسلام بوده است. در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام کسی را فراری نمیدهد.
روانشناس: آیا هر کدام از ما در درون خود یک مرغ نیست که میخواهد از خیابان رد شود؟
نیل آرمسترانگ: یک قدم کوچک برای مرغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها.
حافظ: عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.
کافکا: ک. به آن سوی خیابان کثیف رفت. مرغ این را دید و به سوی دیگر خیابان فرار کرد، ضمن اینکه به ک. نگاهی بی‌توجه و وحشتزده انداخت. این ک. را مجبور کرد که دوباره به سوی دیگر خیابان برود، تا مرغ را با حضور فیزیکی خود مواجه کند و دست‌کم او را به احترامی وادارد که باعث گریختن مجدد او شود، کاری که برای مرغ دست کم از نظر اندازهء کوچک جثه‌اش دشوارتر مینمود.
بیل کلینتون: من هرگز با مرغ تنها نبودم.
فردوسی: بپرسید بسیارش از رنج راه، ز کار و ز پیکار مرغ و سپاه.
ناصرالدین‌شاه: یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم از خیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.
سهراب سپهری: مرغ را در قدمهای خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم.
خمینی: بروند گم شوند این مرغها. لکن این مرغها هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. من خودم خیابان تعیین میکنم. من توی دهن این مرغها میزنم.
طرفدار داستانهای علمی - تخیلی: این مرغ نبود که از خیابان رد شد. مرغ خیابان و تمام جهان هستی را ۷ متر و ۲۰ سانتیمتر به عقب راند.
اریش فون دنیکن: مثل هر بار دیگر که صحبت موجودات فضاییست، جهان دانش واقعیات را کتمان میکند. مگر آنتنهای روی سر مرغ را ندیدید؟
جرج دبلیو بوش: این عمل تحریکی مجدد از سوی تروریسم جهانی بود و حق ما برای هر نوع اقدام متقابلی که از امنیت ملی ایالات متحده و ارزشهای دموکراسی دفاع کند محفوظ است.
سعدی: و مرغی را شنیدم که در آن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود. وی را گفتم: از چه رو تعجیل کنی؟ گفت: ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کنم.
احمد شاملو: و من مرغ را، در گوشه‌های ذهن خویش، میجویم. من، میمانم. و مرغ، میرود، به آن سوی خیابان. و من، تهی هستم، از گلایه‌های دردمند سرخ.
رنه دکارت: از کجا میدانید که مرغ وجود دارد؟ یا خیابان؟ یا من؟
لات محل: به گور پدرش میخنده! هیشکی نمتونه تو محل ما از خیابون رد بشه، مگه چاکرت رخصت بده. آی نفس‌کش!
بودا: با این پرسش طبیعت مرغانهء خود را نفی میکنی.
پدرخوانده: جای دوری نمیتواند برود.
فروغ فرخزاد: از خیابانهای کودکی من، هیچ مرغی رد نشد.
ماکیاولی: مهم اینست که مرغ از خیابان رد شد. دلیلش هیچ اهمیتی ندارد. رسیدن به هدف، هر نوع انگیزه را توجیه میکند.
پاریس هیلتون: خوب لابد اونور خیابون یه بوتیک باحال دیده بوده.
هیتلر: اگر ارادهء ما همچنان قوی بماند، مرغ را نابود خواهیم کرد! فولاد آلمانی از خیابان رد خواهد شد!.
فوتبالیست: آفساید بود آقا! ما هر چی به این داور گفتیم بی‌انصاف قبول نکرد!

 
چهارشنبه 7 تیر ماه سال 1385
جوک

۱- جون میده تو رو با خودم ببرم ماهیگیری! میدونی چرا ؟؟ .......... آخه هیچ کس مثل تو کرم نداره !!!



۲- میدونی آرزوی خرس پاندا چیه ؟ این که باسه یک بارم که شده یه عکس رنگی بیاندازد



۳- دیشب خوابتو دیدم با یه لباس نارنجی خوش‌رنگ اومده بودی در خونمون،هرچی ازت خواهش کردم بیای بالا ... نیومدی و فقط با عصبانیت گفتی :آشغالاتو بیار پایین دیرم شده !!!



۴- یک روز یه بنده خدایی ( من گفتم ترک ؟ ) با ماشین تو برف گیر میکنه زنجیر نداشته پیاده میشه سینه میزنه !!!



۵- یه روز یه نفر می خوره به شیشه میگه عجب هوای سفتیه !!!



۶- یه نفر تو قرعه کشی بانک شرکت می کنه برنده 6 ماه زندان میشه !!

۷- یه روز مرد خسیسی در حال مردن بوده به دخترش میگه بابا تو اینجایی دختره میگه بله اینجام به پسرش میگه بابا تو هم اینجایی پسره میگه بله اینجام یکدفعه مرده داد می زنه پس چرا لامپ اون اتاق الکی روشنه ؟؟؟؟



۸- ترکه عکس خودشو تو آب میبینه میگه وای خر ماهی !!!

۹- خداوند زمین و آسمان را آفرید گفت چه زیباست... مرد را آفرید و گفت چه زیباست... و زن را آفرید و گفت : اشکال نداره آرایش می کنه زیبا میشه!!



۱۰- یه ترکه می بینن طناب بسته به کمرش میگن چرا اینکارو کردی ؟ میگه می خوام خودکشی کنم! میگن چرا دور کمرت؟ میگه بستم دور گردنم دیدم دارم خفه میشم بازش کردم !!!



۱۱- به ترکه میگن خونت کجاست؟ میگه : اردبیل همون در زرده!!!



۱۲- به ترکه میگن بچه کجایی؟ میگه تهران. میگن کجای تهران؟ میگه کیلومتر ۲۰۰ جاده تهران-اردبیل !!!

۱۳- ترکه کیف سامسونت میخره میره خیابون... هر کی می بینتش میگه آقا شما ترکین؟
اگه گفتی چرا ؟؟؟آخه کیف رو توی زنبیل گذاشته بوده ...



۱۴- به ترکه میگن فهمیدی کی نامزد اسکار شد ؟ عصبانی میشه میگه مگه خودت ناموس نداری که به ناموس مردم کار داری؟



۱۵- ترکه دلش میگیره محلول لوله بازکن میخوره !!!



۱۶- در تبریز به خاطر میلاد امام علی به هر کی اسمش میلاد بود جایزه دادن ..



۱۷- از یه نفر میپرسند دو دو تا؟ یارو یکم فکر میکنه میبینه بلد نیست میخواست ضایع نشه میگه هر چی خدا بخواهد ...



۱۸- ترکه ریش بزی میزاره.میره تو جنگل شیره میخوردش میگه عجب بزی بود .مزه خر میداد!!!



۱۹- ترکه پری دریایی میبینه میگه وای تو چقدر خوشگلی زن من می شی؟ پریه میگه من که آدم نیستم .ترکه میگه: فکر کردی من آدمم!!!



۲۰- ترکه به سن بلوغ میرسه ، دم در میاره..!



۲۱- از ترکه میپرسن: در جمله. ترکی در کنکور قبول شد . از چه نوع فعلی استفاده شده؟ میگه: ماضی بعیده !!
۲۲- ترک ها برای سال جدید، میان و اسم شهرشونو عوض می کنن و می ذارن منچستر، بعد دم در ورودی شهر می نویسن: به شهر منچستر خوش آمدید، شهر داری تبریز



۲۳- دوست ترکه بهش میگه سی دی که بهم دادی خش داره؟ میگه: آخه آهنگای قشنگ اش رو علامت زدم ...



۲۴- به ترکه می گن شما لهجه داری؟ می گه نه به خدا بیا بگرد



۲۵- ترکه خودکارش تموم می شه میره ۱ دونه دیگه میخره همتونو سر کار میزاره ...



۲۶- به ترکه میگن سزارین یعنی چی؟ میگه: بچه به شرط چاقو



۲۷- بسیجیه کیف سامسونت میخره رمزشو می زاره یا زهرا !!!



۲۸- به یه معتاده میگن اون دویست تومنی رو از زمین وردار معتاده برمیگرده میگه : مگه من وژنه بردارم؟



۲۹- از ترکه می پرسن آیا ماه مسکونیه میگه : آره مگه نمی بینی که شب ها چراغ هاش روشنه



۳۰- یه روز یه پیرزنه قرص اکس میخوره میگه من ترانه 15 سال دارم ...



۳۱- یه روز یه قرص اکس میندازن تو صندوق صدقات ‌ صندوقه شروع میکنه به وام دادن ...



۳۲- خروسه پول نداشته زن بگیره میره گالینا بلانکا می خره.



۳۳- ترکه زنشو می کشه میره مرحله ی بعد. صبح بیدار میشه میبینه که زنش زنده شده میگه اهههههه باز یادم رفت ذخیره کنم ...



۳۴- به ترکه میگن دو دو تا میگه: میشه بیشتر توضیح بدید.



۳۵- ترکه میزنه به سیم آخر برق میگیردش



۳۶- به ترکه میگن اگه سردت بشه چه کار میکنی ؟ میگه میشینم کنار بخاری . میگن اگه خیلی سردت بشه چه کار میکنی ؟ میگه میشینم رو بخاری . میگن اگه خیلی خیلی سردت شد چی ؟ میگه بخاری رو روشن میکنم...



۳۷- ترکه دکتر میشه بعد به مریضش دو تا قرص میده میگه یکیشو یه ربع قبل از خواب بخور یکیشم یک ربع قبل از بیداری



۳۸- یه ترکه میخوره زمین واسه اینکه ضایع نشه در جا 800 تا شنا میره



۳۹- ترکه می ره پیش اخونده می گه حاج اقا با کفش می شه نماز خوند؟ اخونده می گه نه جانم نمی شه. ترکه می گه ولی من خوندم ... شد



۴۰ - یه بسیجیه رو پیغام خونش میذاره: لطفا پس از شنیدن سوره ی بقره پیغام خود را بگذارید



۴۱- اگه ترکه مس کنه چی؟ میشه مسخره



۴۲- ترکه میشه رئیس فدراسیون شطرنج دو قانون جدید میزاره:
1- اسب نمی تونه فیل رو بزنه
2- خر هم بازی!!!


۴۳- ترکه میره سزبازی دوره کلاش قرمزی ...



۴۳- روزی سه تا دیوونه می رن عروسی، دو تا شون می رن وسط و می رقصن، اون یکی می شینه کنار و می گه: قرمز سبز زرد، قرمز سبز زرد
می پرسن؟ تو چرا نمی رقصی؟ می گه: من رقص نورم



۴۴- ترکه مشروب میخوره شنگول می شه گرگ میاد می خوردش ...



45- به ترکه میگن میدونی خداکجاست؟ میگه: هرجا هست اباالفضل نگهدارش باشه



46- یه روز ترکه رییس سازمان اژانس اتمی رو میبینه میگه اقا ببخشید شما دکترید یارو میگه اره ترکه می گه شما اگه دکترید چرا تو اژانس کار میکنید !!!!


47- یه روز ترکه سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!!



48- یه روز یه ترکه با رشتیه دعواش می شه.یه چک می خوابونه زیرگوشش رشتیه هم غیرتی می شه و می گه یا پنج تن.بعد ترکه رو بلند می کنه و می کوبه زمین! ترکه پا می شه و می گه: این خیلی نا مردیه! ۶ نفر به یه نفر



49- ترکه زنه سبزه میگیره، ...گره‌ش میزنه!!.



50- به ترکه میگن: دو دو تا؟ میگه: بی خیال. کلمه بگو جمله بسازم



51- ترکه خودشو به موش مردگی میزنه، گربه میخوردش



52- ترکه چراغ جادو پیدا میکنه بعد از اینکه غولش در اومد به ترکه گفت یه آرزو کن ترکه می گه خلیج فارس و آسفالت کن غوله می گه این کار غیر ممکنه یه آرزو ی دیگه کن ترکه میگه منو آدم کن غوله می گه ولش کن میرم همون خلیج فارسو آسفالت کنم



53- ترکه از طبقه صدم یه ساختمون میافته پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت


54- یه روز یه مورچه هه میره تو چایی یه خسیسه، خسیسه مورچه هه رو درمیاره و میگه: زودباش، هرچی چایی خوردی تف کن!



55- بد ترین درد این نیست که عشقت بمیره.....بدترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی.....بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه..........بدترین درد این نیست که عشقت ندونه دوستش داری.......بدترین درد اینه که دستشویی داشته باشی اما دستشویی اون ورا نباشه


56- عنکبوته(تارتن) قرص اکس میخوره قالی میبافه



57- غضنفر میره دستشویی میان بهش می گن زود باش الان آب قطع میشه.غضنفر دستپاچه می شه اول خودشو می شوره بعد دستشویی می کنه


58- ترکه اسم بچه شو میزاره حسین بعد هر ۲ دقیقه یه بار ازش میپرسه تشنت نیست ؟



59- ترکه زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره!



60- ترکه میخواسته زیردریایی آمریکاییا را تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!



61- ترکه به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار می‌کنه، کار نَمی‌کنه، کار می‌کنه، کار نَمی‌کنه...!


62- ترکه میره شکار خرگوش، صدای هویج در میاره!



63- ترکه داشته گل یا پوچ بازی می کرده . بهش میگن : گل یا پوچ ؟ میگه : گزینه ی سوم‌ !!!


65- ترکه داشته می رفته که خرشو بفروشه !!! تو راه خوابش می بره . وقتی بیدار میشه میبینه که خرش داره پول می شماره !!!!


66- عربه میره مغازه با لهجه میگه:‌آقا رُبععع دارین؟ یارو میگه:‌ داریم، ولی نه به این غلیظی!


67- ترکه از زمین و زمان گله می کنه و می گه : چه دنیای بدی شده آدم نمیتونه به هیچ کس اعتماد کنه ، از صبح تا حالا از هرکی سؤال می کنم ساعت چنده هرکی یه چیزی میگه ، نمی دونم حرف کدومو باور کنم !!!


68- جورابه مست میکنه میگه :عمرا اگه لنگمو پیدا کنی .


69- شیطان اکس می خوره مردم رو به راه راست هدایت می کنه .


70- یه روز یه مامانه برایه بچش لالایی میخونده پس از یه ربع بچه میگه مامان خفه شو میخوام بخوابم!!!!


71- ترکه صبح از در خونه میاد بیرون، میبینه سر کوچه یک پوست موز افتاده، با خودش میگه: ای داد بیداد، باز امروز قراره یک زمینی بخوریم!!!



72- به ترکه میگن با خرچنگ جمله بساز، میگه:‌ کره خر چنگ نزن!


73- یه ترکه پلیسه راهنمایی و رانندگی میشه. توی خیابون میبینه یه ماشین گلف قرمز رنگ؛ داره تند میره. میره پشت سر ماشین توی بلند گو میگه: پراید! نوک مدادی! بزن کنار. ماشینه سرعتشو زیادتر میکنه. ترکه میره جلوش خلاصه به هر ترتیبی که بود ماشینه رو نگه میداره. به راننده ماشین میگه: مگه نگفتم پراید نوک مدادی بزن کنار؟ چرا نزدی کنار؟ یارو میگه این که نوک مدادی نیست قرمزه. ترکه میگه گرمزه که گرمزه؛ خوب نوک مداد گرمزه. بد راننده شاکی میشه؛ میگه: خوب اینکه پراید نیست؛ گلفه. ترکه میگه گلفه که گلفه؛ از پنجرش بیا بیرون. (قابل توجه: در زبان ترکی؛ حرف ق وجود ندارد.)


74- یه بار عربه با ترکه دعواش میشه. شروع میکنن به زبون خودشون به هم دیگه ناسزا گفتن .یهو ترکه شروع می کنه به خندیدن. ازش می پرسن که چرا می خندی ؟ میگه : من دارم فحشش میدم این برام قرآن میخونه!!!!



75- تو تبریز حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکیو تو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: ایلده قربان این یک آدرسی پرسید که عمرا تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد!!!!!



76- ترکه میره واسه تلفن همراه ثبت نام میکنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. ترکه هم رو کمربندش مینویسه: به زودی دراین مکان یک عدد موبایل افتتاح خواهد شد


77- یارو تلویزیون رو روشن میکنه کانال 1: قرآن. کانال 2: قرآن. کانال 3:قرآن. کانال 4: قرآن. کانال 5: قرآن. پا میشه تلویزیون رو میبوسه میذاره رو طاقچه!


78- یارو آخر عمری بچه هاش رو جمع میکنه به هر کدوم یه دسته بیل میده میگه بشکونین. می شکونن به هرکی 5 تا دسته بیل میده میگه بشکونین. می شکونن. به هر کی 10 تا دسته بیل میده میگه بشکونین میشکونن. به هر کی یه بسته دسته بیل میده میگه بشکونین می شکونن. میگه حیف که خرین؛ وگرنه نصیحتتون میکردم


79- ترکه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه دو نفر خیلی بودا!


80- ترکه ده هزار تومن تو جیبش بوده می‌خواسته بره مواد بگیره. تو راه نیرو انتظامی رو میبینه، پولا رو پرت میکنه تو جوب!



81- یه مرده به رفیقش میگه : ببین، من هر وقت با زنم دعوا می کنم، همیشه حرف آخر رو من میزنم و اون هیچی نمیگه. رفیقش میگه : بابا دمت گرم ، کارت خیلی درسته، حالا اون حرف آخر چیه؟ میگم: ''غلط کردم


82- یه ترکه میخواست خودکشی کنه. میره رو ریل قطار با خودش یه نون بربری هم میبره میگن تو که میخوای خودکشی کنی دیگه نون بربری بردنت چیه؟! میگه: خب اومدیمو قطار یه هفته دیگه اومد!!!!!


83- یه روز دوتا خلافکاره با هم ازداج می کنن بچشون می شه بسیجی. اگه گفتین چرا؟
منفی در منفی می شه مثبت.


84- دو تا ترک سر اینکه کدوم وسط بخوابن دعواشون میشه.


85- غضنفر قاضی میشه بهش میگن حکم کن، میگه پیک !!!


86- یه یاکریم با یه مرغ عشق ازدواج میکنن بچه دار که میشن اسم بچه شونو میزارن * کریم عشقی



87- فریدون اکس می ترکونه منفجر می شه!



88- تو اردیبل مانور میذارن ... دشمن فرضی پیروز میشه !



89- ازغضنفر می پرسن تو چرا جورابت اینجوریه؟یه لنگش آبیه یه لنگش قرمز ؟ میگه نمیدونم والله ، یه جفت دیگه هم همینطوری تو خونه دارم !!



90- یه روز یه جنگل بود درخت نداشت. یه شکارچی بود تفنگ نداشت. یه تفنگ بود که فشنگ نداشت. بعد اون شکارچی که تفنگ نداشت با اون تفنگ که فشنگ نداشت یه گوزن شکار کرد که شاخ نداشت گوزن را انداخت نوی کیسه که ته نداشت این داستان که نویسنده نداشت نویسنده هم اسم نداشت هر چند این داستان سرو ته نداشت ولی ارزش سر کار گذاشتن رو که داشت.......................



91- ترکه میره مسجد وقتی میاد بیرون میبینه کفشش نیست میگه من کی اومدم بیرون.



92- به ترکه میگن عباس آقا GLX گرفت میگه: ا... زانتیا رو فروخت. چند روز بعد دوباره بهش میگن عباس آقا HIV گرفته میگه: GLX رو فروخت.


93- ترکه ازدواج میکنه بعد یه مدت میبینن از بچه خبری نیست ازش می پرسند قضیه چیه ؟؟ میگه ما به ناموس خودمون تجاوز نمی کنیم!!!


94- ترکها به آسانسور میگن تاکسی دیواری


95- به ترکه میگن: خسته نباشی ترکه میگه اگه باشم چه غلطی میکنی؟


96- به ترکه میگن:خر بهتره یا گاو؟ ترکه میگه:گاو میگن: چرا؟ ترکه میگه: من نمیخواهم از خودم تعریف کنم!


97- ترکه میخواسته آتش نشان بشه. توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ ترکه میگه: هیچی تیمّم میکنیم.


99- ترکه میره غواصی یه کوسه میبینتش بهش میگه: شما ترکی؟ ترکه میگه: از کجا فهمیدی؟ کوسه میگه:اخه اون که بستی به خودت کپسول آتش نشاتیه نه کپسول اکسیژن.


100- ترکه چند بار پرتغال را میزد به دیوار بهش میگن: چرا اینجوری میکنی؟ ترکه میگه: میخوام خونی بشه.


101- ترکه پرتغال پوست میکنده خدا خدا میکرده توش موز باشه


102- ترکه آشغال میره تو چشماش سره ساعت 9 میشینه دم در.


103- به ترکه میگن با سی دی جمله بساز میگه خونتو خراب کردم. میگن پس سی دیش کو میگه سی دیشو فردا میارم ببینی.



104- ازترکه میپرسن شغلت چیه:میگه: یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو لو نمیده


105- پیره زنه از مکه میاد تو ساکش مشروب بوده میگن این چیه میگه ننه من که پا نداشتم دور خونه خدا بگردم یه پیک میزدم اون دورم میچرخید



106- یه جوجه تیغی با یه تیکه ابر عروسی می کنه بچشون میشه اسکاج


107- ترکه عکس گور خر زده بود به اتاقش. بهش میگن این عکسه چیه؟ ترکه میگه: این عکس جوانی های بابام هست تو یوونتوس بازی میکرده.



108- یه ترکه بلال می‌خوره، تا یه هفته همش اذون میگه !



109- یه ترکه داشته راز بقاء میدیده که یه دفعی خره لگد میزنه تو سینه شیره ! ترکه جو گیر میشه میگه محمد یاش صلوات !!!



110- ترکه زنگ میزنه ۱۱۰میگه آقا....... پدال گاز ترمز کلاچ دنده و فرمان ماشینم رو دزدیدن پلیس میگه: ترکی ؟ ترکه میگه: آره پلیس میگه : برو جلو بشین



111- ترکه سر نماز موقع قنوت دستاشو برعکس میگیره ، بهش میگن آخه این چه طرزشه ؟ میگه : میخوام ایندفعه از حفظ بخونم



112- ترکه رو می‌برن زیر سوال، له میشه



113- ترکه می خواسته بگه محمدیاش صلوات هل میشه میگه صلواتیاش محمد !!!!



114- از ترکه می پرسن حموم چند بخشه می گه 2 بخش . زنونه مردونه .



114- ترکه میخواسته آب بخوره ، آب نبوده تیمم می کنه



115- در اردبیل به مناسبت میلاد امام حسین به میلاد ها جایزه دادند. قرار است در نیمه شعبان امسال به شعبان ها هم جایزه بدهند.



116- یه روز یه ترکه سوار یه فولکس بود. پشت یه چراغ قرمز زد به پشته یه زانتیا. راننده زانتیا اومد پائین. یه نگاه به سپر کرد یه نگاه به یارو ، بعد رفت سوار ماشین شد. چهارراه بعدی زانتیا ایستاده بود. دوباره یارو اومد زد به پشت ماشینه . یارو برگشت پشت سرش و نگاه کرد. ترکه سرش و آورد بیرون داد زد: برو آقا من بودم!!



117- یه روز یه ترکه با خر عکس میگیره به بچه هاش نشون میده میگه اگه گفتی بابا کدومه؟


118- چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم!



118- تریاکیه پیغام‌گیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم!



119- ترکه خبر داغ می‌شنود، گوشش می‌سوزد!


120- دو تا ترکه دو تا گاو میخرن ، ‌اولی به دومی میگه : حالا چیکار کنیم که گاوامون با هم اشتباه نشن ؟ دومی میگه: تو دست به گاوت نزن ، من یه گوش گاومو میکنم . بعد از چند وقت ، ‌گاو اولی هم گوشش گیر میکنه به یه جایی کنده میشه. ایندفعه ‌دومی میگه : تو دست به گاوت نزن من دم گاومو میکنم . از قضا بعد از چند وقت دم اون یکی گاوه هم کنده میشه . خلاصه هی اولی میزنه یه جای گاوشو ناقص میکنه ، اون یکی گاوه هم همون بلا سرش میاد. آخر سر اولی شاکی میشه به دومی میگه : اصلاً سفیده مال من سیاهه مال تو!!!


122- یه ترکه میره مسابقه ی قرآن خوانی . سوره بنی اسرائیل بهش می افته انصراف میده !


123- ترکه می میره میره اون دنیا . ازش میپرسن میری بهشت یا جهنم ؟ نگاه می کنه به جهنم می بینه دار و درخت و آبی و بلبل و همه چیز مرتبه میگه میرم جهنم . تا درو باز می کنن می بینه شعله های آتیش از همه جا بلند شده . شاکی میشه میگه این که این طوری نبود . میگن یه مدت کسی نیومده بود رفته بود رو screen saver



124- یه ترکه دست می زاره رو نافش ، Reset می شه .


125- یه روز یه ترکه با خرش تو جاده منتظر ماشین بود که یه پیکان نگه داشت ترکه گفت مستقیم راننده ماشین گفت خودت سوار می کنم ولی خرت چیکار می کنی؟ گفت خرم خودش می آید . حرکت کردند . ماشین رفت دنده 1 2 3 4 خر با همان سرعت که ماشین می رفت حرکت می کرد ، راننده گفت خرت چشمک می زنه . ترکه گفت می خواهد سبقت بگیره!


126- به یه ترکه میگن نظرت در مورد ازدواج چیه ؟ به نظر من ازدواج باید فامیلی باشه. میگن چرا ؟ چون تمام خانواده ما ازدواج فامیلی کردند. مثلا داییم زن داییمو گرفته، عموم زن عمومو گرفته ...


127- ترکه ساعتش خراب میشه . باز میکنه توشو میبینه یه دونه مورچه مرده . با خودش میگه : ای بابا راننده مرده !


128 ترکه رو میکنن رئیس صدا و سیما ، بعد از دو روز بر کنارش میکنن . رفیقاش ازش می‌پرسند : چی شد ؟ میگه: هیچی فقط وسط اذون آگهی پخش کردیم!



129- غضنفر میره دستشوئی زنانه میگیرنش میگن کوری نمیبینی زنونست ؟ میگه من چکار کنم اونجا نوشته زنا نه ، اونطرف هم نوشته مردا نه .



130- یه شب یه ترکه میره دزدی ، بعد صاحب خونه پا میشه میگه کیه اون جا ؟ ترکه میگه : هیچکی ، گربست ، بعععععع



131- ترکه میره تو خیابون می بینه نوشته : سیو همان سیب است... میگه : دروغ میگن ... خودم خوردم صابون بود!!!



132- دانشمندان کشف کردند : کسانی که موقع دستشویی کردن فکر می کنند هنگام فکر کردن دستشویی می کنند!!!



133- تو در قلب من جا داری

تو در رگهای من جا داری

رفتم دکتر گفت انگل داری!!!



134- به مناسبت عید سعید قربان :
عید سعید قربان بر تمام گوسفندان جهان تسلیت باد.



135- میدونی بهترین ینجه مال کجاست؟
...
...
نمیدونی؟ اشکال نداره
میرم از یه گاو دیگه میپرسم!


136- دلم می خواد بخورمت... نه اینکه فکر کنی عاشقتم... نه اینکه فکر کنی دوست دارم... نه... فقط واسه اینکه یه گهی خورده باشم!!!



137- به یه ترکه میگن جسم شفاف رو تعریف کن میگه جسمی که بشه از این طرف اون طرفشو ببینی. میگن باریک الله یه مثال بزن؟ میگه نردبون!!!



138- برق میره ترکه با یه قابلمه میره در خونه لره میگه برق دارید؟ لره میگه : همین کارها رو می کنید می گن خرید دیگه! خوب یه ظرف پلاستیکی میاوردی که برق نگیرتت!!!



139- چوپان دروغگو میمیره شب اول قبر بهش میگن اسمت چیه؟ میگه دهقان فداکار!!!



140- کره الاغ از باباش میپرسه بابایی الاغ ها هم میتونن زن بگیرن؟ باباش میگه آره اتفاقا فقط الاغا زن می گیرن!!!


141- یه روز، یه پیره زنه مریض می شه و می برندش دکتر. دکتره بعد از معاینه، به بچه های پیره زنه می گه: از مادرتون بپرسید؟ کره دوست داره بخوره یا شوهر کنه؟ وقتی ازش می پرسند؟ می گه: مادر جون، خودتون می دونید که من دندون برایه کره خوردن ندارم.


142- یه روز یه پیرمرد برای اولین بار بازنش سوار هواپیما می شن. بعد یه رب به مقصد می رسن. پیرمرد به زنش می گه اگه می دونستم راه اینقده نزدیکه پیاده می اومدیم ...


143- روزی در اتوبوس پیرزنی بلند شد و گفت:
نی نای نی نای نی نای نای
همه فکر کردند که او دیوانه است و می خواهد
برقصد و دست زدند .
پیرزن ناراحت شد دندان مصنوعی خود را گذاشت
و گفت:
نیاوران نگه دار



144- یه روز از یه پیرزن میپرسند :
مضرات و مشکلات پیری چیه ؟
پیرزنه میگه :
واللاه مشکلات پیری ۵ تا هستش ، اولی فراموشیه ، ۴ تای بقیه هم یادم نمیاد .



145- غضنفر و دوستش می رن قطب جنوب، بعد از دو روز، یه اسکیمو می بینن، ازش می پرسن؟ شما اینجا دختر سیاه دارین؟ اسکیموهه می گه: بله، می پرسن؟ دختر سفید چطور؟ طرف می گه: بله، دوباره می پرسن؟ دختر سیاه و سفید چطور؟ اسکیموهه می گه: نه نداریم. غضنفر برمی گرده و به دوستش می گه: نگفتم اونی که کشتیمش پنگوئن بود!!!


146- به ترکه می گن: با خیار جمله بساز، می گه:
خیار صد دانه یاقوت!!!


147- به غضنفر می گن: با آب جمله بساز، می گه: دبه.


148- یه روز به یه نفر می گن: با کشور جمله بساز.
می گه: داشتم با کش ور می رفتم، خورد تو صورتم.



149- به غضنفر می گن: با '' ارتش کوفه '' جمله بساز،
می گه : عرط شکوفه داری...مثل گل بهاری!!!



150- اولی : یه فوتبالیست نام ببر که یه درجه بالاتر از مارادونا باشه.
دومی : ماراسه نا.



151- اولی: تو کجا به دنیا اومدی؟
دومی: تو بیمارستان.
اولی: مگه مریض بودی؟



152- روزی اقایی رو می برن اتاق عمل بهش میگن همراه داری میگه اره دارم ولی خاموشه.


153- به یه مرده می گن: با توله سگ جمله بساز؟
می گه: طول سگ ضرب در عرض سگ، مساوی است با مساحت سگ.


154- یک بار از بامشاد می پرسند که : چه ماشینی را دوست داری ؟ بامشاد میگه ژیان ....میگن چرا ؟ میگه : چون ازش روغن می چکه ...



155- یه روز یه پسره داشته از پنجره بیرون ونگاه میکرده بعد برمیگرده به مادرش میگه :مامان
مادرش میگه:بله عزیزم
پسر میگه:منو دوست داری
مادر میگه :آره قربونت بره مادر
پسر میگه :هر چی بگم گوش میکنی
مادر میگه: بله
پسره میگه: پس مامان برو بابا رو طلاق بده با بستنی فروشی سر کوچه ازدواج کن.


156- یه روز ۱ بچه خره از مادرش می پرسه چرا ما خرا همیشه سرمون پایین. مادرش میگه , مگه این غضنفر برای ما آبرو گذاشته


157- یه روز به یه فضول می گویند اگر نصف جهان را به تو بدهیم دست از فضول کاری هات برمی داری ؟؟ جواب می دهد: اون نصف دیگر را به کی می هند ؟؟؟؟؟؟؟


158- پدر برای اولین بار دید که دخترش به جای اینکه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از یک ربع حرف زدن تلفن رو قطع کرد. پدر پرسید: کی بود؟ دختر گفت: شماره رو عوضی گرفته بود.


159- به یک نفر گفتند وجه تشابه ژیان با پیژامه چیست؟ گفت با هیچ کدام تا سر کوچه نمی توان رفت.


160- می دونین چرا ناپلئون از کمر بند قرمز استفاده می کرده است؟
تا شلوارشو نگه داره !!!!


161- میدونید چرا لک لک موقه خواب یک پایش را بالا می برد ؟؟ چون اگر دو تا پایش را بالا ببرد می افتاد زمین...


162- از غضنفر می پرسن چرا باید همه چیز رو از شما ۲ بار پرسید؟
غضنفر میگه: هان؟!



163- به ترکه میگن بچه کجایی؟ میگه که چی حالا هر کس یه نقطه ضعفی داره دیگه


164- یه سوسکه از توالت میاد بیرون بهش میگن برا چی از توالت اومدی بیرون؟ میگه به امید یه هوای تازه تر...


165- ترکه می خواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش!!



166- ترکه برف پاک کن ماشینشو می زنه هیپتونیزم میشه !!

 
چهارشنبه 7 تیر ماه سال 1385
۵ گروه زنان

- زنها کلا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن:‌گروه اول زنهائی هستند که مردها رو بدبخت میکنن! گروه دوم زنهائی هستند که اشک مردها رو در میارن! گروه سوم زنهائی هستند که جون مردها رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم زنهائی هستند که کاری میکنن مردها روزی 18 بار‌آرزوی مرگ کنن گروه5 زنائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 
سه شنبه 2 خرداد ماه سال 1385
جوک+جوک

 

ترکه میافته تو چاه، فامیلاش سند میگذارن درش میارن

_____________________________________________________________

ماشین ترکه رو تو روز روشن، جلو چشماش میدزدن، رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن: آااای دزد! بگـــیـــرینش! یهو ترکه داد میزنه: هیچ خودشو ناراحت نکنید.. هیچ غلطی نمیتونه بکنه! رفیقاش وامیستن، میپرسن: چرا؟ ترکه میگه: ایلده من شمارشو برداشتم

_____________________________________________________________

ترکه میخواسته تو یک ادارة دولتی استخدام شه، میبرنش گزینش. اونجا یارو ازش میپرسه: شما وقتی میخواین وارد مستراح شید، با پای راست وارد میشید یا با پای چپ؟! ترکه هول میشه، میگه: ایلده شما منو استخدام کنید، من با سر وارد میشم

_____________________________________________________________

ترکه میره مسابقه بیست سوالی، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش میرسونن که: جواب خیاره، فقط تو زود نگو که ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، ترکه میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. ترکه میگه: بابا این عجب خیار گنده‌ایه

_____________________________________________________________

ترکه میره مسابقه بیست سوالی، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش میرسونن که: جواب برج ایفله، فقط تو زود نگو که ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، ترکه میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. ترکه میگه:...ها! پس حتماٌ برج ایفله

_____________________________________________________________

از ترکه میپرسن چندتا بچه داری؟ انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: هفت تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا این که فقط یکیه! میگه: آخه دادم mp3ش کردن

_____________________________________________________________

بعد از عمری داریوش میاد ایرن، اجرا زنده میگذاره تو استادیوم آزادی. خلاصه دیگه ملت داشتن خودشون رو خفه میکردن، داریوش هم میاد خیای حال بده، از ملت میپرسه: چی میخواین براتون بخونم؟ یک ترکه ازون پشت داد میزنه: اِبـــی بـخـــون.. اِبـــی بـخـون

_____________________________________________________________

ترکه تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. رانندة قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، ترکه یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نف! ;ر آدم لت و پار میشن! خلاصه ترکه رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجوه بهش میتوپه که: مرتیکة خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! ترکه میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم

_____________________________________________________________

به ترکه میگن: بچه کجائی؟ میگه بچه U.S.A.! ملت هم کف میکنن میگن آخه چطور ممکنه؟ ترکه میگه: ایلده بچهة یونجه‌زارهای سرسبزِ آذر بایجانم

_____________________________________________________________

آبادانیه میخواسته بره خواستگاری، دیرش شده بوده حواسش پرت میشه شلوارش رو پشت و رو میپوشه و با عجله میدوه تو خیابون، یهو یک ماشین میاد میزنه درازش میکنه وسط خیابون. رانندهه میاد بالا سرش، میگه: طوریت که نشده؟ آبادانیه یک نگاه به سر تا پاش میکنه، چشمش میافته به شلوارش، میگه: چی چیو طوری نشده، ولک زدی حسابی پیچوندی

 

 
ترکه داشته رادیو پیام گوش میداده،‌ گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسین بسته‌است... ‌ترکه میگه:‌ باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی به امام حسین قسم میخوری؟

_____________________________________________________________

ترکه میخ میره تو پاش، نمیتونه درش بیاره،‌ کجش میکنه

_____________________________________________________________

از ترکه میپرسن بنفش چه رنگیه؟ میگه: قرمز دیدی؟! آبیش

_____________________________________________________________

ترکه میره واسه تلفن همراه ثبت نام میکنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. ترکه هم رو کمربندش مینویسه: به زودی دراین مکان یک عدد موبایل افتتاح خواهد شد

_____________________________________________________________

ترکه از طبقه صدم یه ساختمون می‌پره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت

_____________________________________________________________

ترکه میره پیتزا فروشی، میگه: ببخشید پیتزا بزرگ چنده؟ یارو میگه: 2000 تومن. ترکه یکم بالا پایین میکنه، میگه: پیتزا متوسط چنده؟ یارو میگه: 1000 تومن. باز ترکه یوخده با پولای جیبش ور میره، میگه: پیتزا کوچیک چنده؟ یارو میگه: 700 تومن. ترکه دست میکنه تو جیبش یک صد تومنی درمیاره، میگه: قربون دستت داداش، یک جعبه اضافه به ما بده

_____________________________________________________________

از ترکه میپرسن: ببخشید ساعت چنده؟ میگه: والله تقریباٌ سه و خورده ای. میپرسن: ببخشید، دقیقاٌ چنده؟ میگه: دقیقاٌ هفت و سی و یک دقیقه

_____________________________________________________________

ترکه سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه

_____________________________________________________________

ترکه با کایت میکوبه به ساختمون بانک کشاورزی، 730 نفر کشته میشن!... البته از خنده

_____________________________________________________________

ترکه صبح از در خونه میاد بیرون، میبینه سر کوچه یک پوست موز افتاده، با خودش میگه: ای داد بیداد، باز امروز قراره یک زمینی بخوریم

_____________________________________________________________

ترکه پسرشو میگذاره دانشکده افسری، رفیقاش بهش میگن: بابا اینکه درسش خوب بود، میگذاشتی دکتری، مهندسی چیزی میشد، ترکه میگه: آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم

_____________________________________________________________

ترکه خودکارش تموم میشه، ترک تحصیل میکنه

_____________________________________________________________

ترکه دنبال دزد میکنه، از دزده جلو میزنه

_____________________________________________________________

ترکه بیهوا میاد تو اتاق، خفه میشه

_____________________________________________________________

تو اردبیل معلمه از شاگردش میپرسه: دو دو تا چند تا میشه؟ پسره میگه: شونزده تا! یارو شاکی میشه، میگه: همین خنگ بازیا رو در میارید که ملت میگن ترکا خرن! دو دو تا میشه چهارتا، دیگه اگه خیلی بشه، میشه هشت تا

_____________________________________________________________

تو تبریز حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکسی رو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: ایلده قربان این ی! ;ک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد

_____________________________________________________________

ترکه میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی ترکه قاط زده بوده، یک بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف کنه، ترکه میگه: دست شما درد نکنه آهو خانوم! دختره شاکی میشه، میگه: بابا اسمه من پروانه‌ست نه آهو.ترکه میگه: ای بابا فرقی نداره... حیوون حیوونه دیگه

_____________________________________________________________

از عربه نوار مغزی میگیرند، میبینند بیست دقیقه اولش خالیه

_____________________________________________________________

یه هواپیما تو قبرستون تبریز سقوط میکنه، فردا رادیو تبریز میگه: شب گذشته یک فروند هواپیمای توپولوف در حومة شهر تبریز سقوط کرده و تا این لحظه 34513 جسد کشف شده! عملیات برای یافتن اجساد بقیه قربانیان همچنان ادامه دارد

_____________________________________________________________

به ترک میگن یه معما بگو،‌ میگه: اون چیه که درازه،‌ زرده، موزه؟

 

 

عابر از یک تروریست پرسید: آقا ساعت چنده؟ تروریست: نمی‏دونم، ولی این ساختمون روب‏رویی هر وقت منفجر شد، ساعت هشت شبه.

_____________________________________________________________

دزد مسلح جلوی مردی رو گرفت و اسلحه روی پیشونی‏اش گذاشت و گفت: هر چی پول داری بده، وگرنه مغزتو داغون می‏کنم. مرد گفت: پول نمی‏دم ، چون تو این مملکت بدون مغز می‏شه زندگی کرد، ولی بدون پول نمی‏شه.

_____________________________________________________________

غضنفر چشماش رو بسته بود و روبروی آینه ایستاده بود. می‏خواست ببینه موقع خواب چه شکلی می‏شه

_____________________________________________________________

غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچة چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم

_____________________________________________________________

ترکه پشتش میخواریده، هرکار میکرده دستش نمیرسیده.... میره رو صندلی

_____________________________________________________________

لره دوزاری سیاه پیادا میکنه، میره تلفن عمومی گوشی رو برمیداره، میگه: الو آفریقا؟

_____________________________________________________________

ترک میشینه تو تاکسی، راننده بهش میگه: داداش دستت لای در گیر نکنه. ترکه هم میاد آخر مرام بگذاره، میگه: داداش سرت لای در گیر نکنه

_____________________________________________________________

یارو داشته پسرشو در مورد ازدواج نصیحت میکرده، میگه: پسرم خواستی زن بگیری، برو از فامیل زن بگیر.. ببین تو همین دور وبر خودمون، داییت رفته زن داییت رو گرفته... عموت رفته زن عموت رو گرفته... حتی خود من، اومدم مادرت رو گرفتم!!

_____________________________________________________________

از ترکه میپرسن: چرا ترک شدی؟ میگه: ایلده نمره منفی داشت!!

_____________________________________________________________

اصفهونیه و رشتیه و ترکه با هم یکجا کار میکردن. یک روز ساعت ناهار, اصفهونیه ظرف غذاشو باز میکنه، میبینه قورمه‌سبزیه, میگه: ااای بازم قرمه سبزیِس! اگه فردا باز قورمه‌سبزی باشه، من خودمو از این برج پرت میکنم پایین! بعد رشتیه ظرف غذاشو باز میکنه، میبینه کله ماهی داره .. اونم شاکی میشه، میگه: ااووو! اگه فردام همین باشه منم خودمو پرت میکنم پایین! آخری ترکه ظرف غذا رو باز میکنه، کوفته داره.. حالش به هم میخوره، میگه: ایلده اگه منم این ظرفو فردا باز کنم ببینم کوفته‌س.. خودمو پرت میکنم پایین! خلاصه فردا سه نفری میان سر کار و در غذاها رو باز میکنند و از قضا هر سه تا تکراری بوده، اینها هم خودشون رو پرت میکنند پایین! باری، پلیس میاد واسه تحقیقات و بازجوه خِـرِ زناشون رو میگیره که نقصیر شماهاست! زن اصفهونیه میگه: جناب سروان من نمیدونستم, تو خونه هم هروقت قورمه‌سبزی درست میکردم میخورد غر نمیزد! زن رشتیه میگه: اووو! تو رشت همه کله ماهی میخورن، من روحمم خبر نداشت این دوست نداره. زن ترکه میگه: جناب سروان به ولله من یه هفته بود خونة مادرم بودم, این خودش واسه خودش غذا درست میکرد!!!

_____________________________________________________________

ترکه می‌خواسته نماز بخونه، مهر نداشته امضا میکنه!!

_____________________________________________________________

یک بابایی میره قزوین، میبینه ورودی شهر یک بچه آویزون کردن! یکم میره جلوتر، میبینه بالای میدون اصلی شهر هم سه تا دیگه بچه آویزونه! خلاصه اساساً کف میکنه، از یکی میپرسه: جریان این بچه‌ها چیه؟ قزوینیه میگه: بَبَم جان، اینا جوایز قرعه‌کشی بانک صادراته!!!

_____________________________________________________________

ز ترکه میپرسن: پیغمبر کی به رسالت رسید؟ میگه: ایلده بیلمیرم، من سید خندان پیاده شدم!!!

_____________________________________________________________

به ترکه میگن برو رو دایو استخر شیرجه بزن تو آب، بعدش بیا بالا شامپو گلرنگ رو تبلیغ کن. خلاصه میره بالا و شیرجه میزنه، منتها از بخت بد کلش میخوره به کف استخر... بعد یک مدت بالاخره میاد بالا، رو میکنه به دوربین، میگه: میخوام سالاد درست کنم!!

_____________________________________________________________

عربه داشته زن میگرفته، ازش میپرسن: جشن عروسیت رو کجا میگیری؟ میگه: تو یک مدرسه! میگن: آخه چرا مدرسه؟! عربه میگه: ولک آخه خـَیـلی کلاس داره!!

_____________________________________________________________

ترکه میره لباس فروشی،‌ میگه:‌ ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:‌بعله. ترکه میگه: بی‌زحمت دونخ بدین

_____________________________________________________________

به ترکه میگن چرا ترک شدی؟!‌ میگه: ایلده جوون بودیم، ایمکانات کم بود، پیش اومد دیگه!‌ میپرسن: پس چرا لر نشدی؟ میگه: نه بابا، دیگه اونقدرها هم ایمکانات کم نبود

_____________________________________________________________

یک سال، یک ماه از محرم گذشته بوده ولی هنوز تو شهر صدای سینه‌زنی میومده. مردم میرن پی ماجرا، میبینن دسته ترکها تو کوچه بن بست گیر کرده

_____________________________________________________________

ترکه با چند تا رشتیه نشسته بودن داشتن جوک می‌گفتن، رشتیا برای ترکا جک میگن، نوبت ترکه که میشه،‌ تا میاد بگه: یه روز رشتیه... همه بهش میگن بشین بابا نمیخواد بگی! دوباره یه دور میزنه میرسه به ترکه، باز تا میاد بگه: یه روز یه رشتیه... میپرن وسط حرفش، نمیذارن بگه. بار بعد که نوبت میرسه به ترکه، میگه: یه روز یه ترکه داشته میر! ;فته با سر میخوره زمین! همه رشتیا میخندن بعد ترکه میگه: ‌ولی وقتی بلندش میکنن میبینن رشتی بوده

_____________________________________________________________

ترکه یه تیکه یَخو گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ ترکه میگه: ایلده ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه

 

 

یک آقای ترکی وارد یک مغازه وسایل الکترونیکی منزل شد از فروشنده پرسید آقا ببخشین شما تلویزیون رنگی دارید؟ فروشنده گفت بله. ترک با خوشحالی گفت: پس لطفاً یک رنگ قرمزش را به من بدهید

_____________________________________________________________

سلطان محمود غزنوی دلقکی داشت طلحک نام که خیلی حاضر جواب بود. روزی به وقت نیمروز سلطان استراحت میکرد و سر بر زانوی طلحک داست. خواست او را دست بیاندازد گفت: ای طلحک، تو دیوثان را چه باشی؟ گفت: قربانت گردم، بالش

_____________________________________________________________

آقای رشتی‌پور و خانمش شب‌های تابستان در پشت‌بام میخوابیدند. یک شب که خوابشان نمیگرفت و هر دو آسمان را تماشا میکردند، مرد از زن پرسید: زن تو دلت میخواست مرد بودی؟ زنش بلافاصله گفت: نه دلم میخواست تو مرد بودی

_____________________________________________________________

سه دانگ از یک باب خانه متعلق به ملانصرالدین بود رزی به یک دلال معاملات ملکی رجوع کرد و گفت: چه خوب میشد اگر این نصفه سهم مرا میفروختی، آنوقت با پول آن نصفة دیگر را میخرم و یکباره صاحب تمام خانه میشدم

_____________________________________________________________

یک ترک، یک تهرانی و یک اصفهانی قرار گذاشند به پیک نیک بروند. ترک گفت‌: من نان و کتلت میاورم. تهرانی گفت: من هم نوشابه میاورم. اصفهانی گفت: شما ها که همه چیزو گفتید پس من هم داداشمو میاورم

_____________________________________________________________

مسئولین بانک مرکزی امسال نامزد دریافت جایزه نوبل در شیمی شده‌اند. دانشمندان چندین قرن در زمینه تبدیل عناصر کوشیدند و ناموفق بودند، ولی مسئولین بانک در کمتر از دو دهه ریال را تبدیل به تپاله کردند

_____________________________________________________________

یک مرد ترک را به جرم کشتن زنی محاکمه میکردند. قاضی دادگاه خطاب به متهم: وقتی آن زن بیگناه را میکشتی آیا ندای وجدانت را نشنیدی؟ نه قوربان، از بس سروصدا و فریاد میکرد، که نمیذاشت من چیزی بشنوم

_____________________________________________________________

ملانصرالدین در خزینه حمام بود دید شخسی مرتب باد ول میکند و آب خزینه را به قل‌قل میاندازد. گفت: برادر خوب قلیانی راه انداختی. گفت: من بخیل نیستم برادر، اگر مایلی بدهم خدمتتان چند پک بزنید

_____________________________________________________________

زاهدی در مجلسی میگفت: آیا ماه رمضان از ما خشنود رفت یا نی؟ ظریفی گفت: بلی خشنود رفت! زاهد گفت: از کجا فهمیدی؟ گفت: از آنجا که اگر ناخشنود رود، سال دیگر باز نیاید

_____________________________________________________________

از یک رشتی پرسیدند به نظر تو بهتره که آدم یک ماشین آخرین مدل داشته باشه یا یک زن خوشگل؟ گفت، معلومه، زن خوشگل! ماشین اگه خراب بشه کلی خرج داره، ولی زن اگه خراب بشه کلی درآمد داره

_____________________________________________________________

در جلسه‌ای به یکی از شعرای معاصر تکلیف خواندن شعری کردند. شاعر به رسم معمول شعرا تاملی کرده و گفت: نمی‌دانم چه بخوانم که تا به حال نخوانده باشم. شیخ‌الملک اورنک که حاضر بود گفت: نمازت را بخوا

_____________________________________________________________

یکی رفت پیش دکتر و شکایت داشت که هر وقت یخ میخوردم، موهای سرم درد میگیرد! دکتر معاینه‌ای کرد و گفت: ترا میفرستم پیش دکتر علفی سر پاچنار تو نه غذا خوردنت به آدم میماند نه مریضی‌ات

_____________________________________________________________

ابو منصور سجستانی فقیه را پرسیدند که چون در صحرایی بر سر چشمه رسیم و خواهیم که غسلی بر آریم، روی به کدام سمت کنیم؟ گفت: به سمت جامه‌های خود، تا دزد نبرد

_____________________________________________________________

ملا بنایی به خانه آورد برای ساختن بنا به او دستور میداد که محلی را آطاق محلی مطبخ و آب‌انبار و حوض و غیره بسازد اتفاقاً در انتهای دستور بادی از او خارج شد در محلی که ایستاده بود گفت: اینجا را هم برای مستراح انتخاب کردم

_____________________________________________________________

به یک ترک گفتند آقا لطفاً این اتوبوس دوطبقه را پارک کن گفت: آی به چشم، حسابی پارکش میکنم فردا که آمدند دیدن طبقه اول را مفصل چمن کاشته و طبقه دوم را هم سرتاسر گلکاری کرده

_____________________________________________________________

ترکی در گرمای 40درجه تابستان زیر لحاف خوابیده بود. یکی پرسید آقا ببخشین شما ترک هستین؟ ترک از زیر لحاف سرش را بیرون آورد و گفت بعله! مگه از زیر لحاف هم معلوم میشه

_____________________________________________________________

ملا وارد شهری شده در بازار تفریح می کرد. شخصی از او پرسید امروز چه روزی است؟ گفت : تازه امروز وارد این شهر شده ام و هنوز روزهای اینجا را بلد نیستم خوبست از یکنفر اهل شهر بپرسی.

_____________________________________________________________

ملا به دوستانش وصیت کرد که پس از مرگ قبر مرا با سنگ و آجر نسازید. پرسیدند چرا؟؟ گفت می خواهم روز قیامت که سر از قبر بر می دارم از این حیث در عذاب نبوده به راحتی برخیزم.

_____________________________________________________________

شخصی از ملا پرسید چشمم درد می کند علاج آن چیست؟ جواب داد چندی پیش دندان من درد می کرد آنرا از بیخ کندم.

_____________________________________________________________

1.شبی از شبهای زمستان ملا خوابیده بود ناگاه در کوچه صدای غوغائی بلند شنید. ملا لحاف را به خود پیچیده به کوچه رفت تا سبب غوغا را بداند. اتفاقا دزد چالاکی لحاف را از سرش ربوده فرار کرد. ملا بدون لحاف برگشته و در جواب زنش که سبب نزاع را می پرسید گفت: هیچ نبود تمام نزاع سر لحاف ملا بود.

 

 

ترکه میره دکتر، میگه: آقای دکتر من دچار فراموشی شدم. دکتره میپرسه: چند وقته؟ ترکه یکم فکر میکنه، میگه: چی چند وقته؟!

_____________________________________________________________

ترکه یک سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!

_____________________________________________________________

به ترکه میگن: اگه یک کامیون طلا بهت بدن چیکار میکنی؟ میگه: ایلده یکلام 2500 میگیریم‌ خالی میکنیم!!

_____________________________________________________________

ترکه و لره رفته بودن شکار، ترکه از دور یک شیر میبینه، نشونه میگیره میزنه... تیرش خطا میره و میخوره به دم شیره. شیره هم شاکی میشه، میدوه طرفشون که خوارشونو سرویس کنه. ترکه جنگی میره بالای درخت، میبینه لره همینجور اون پایین واستاده، بهش میگه: بابا بیا بالا، الان میاد دهنتو سرویس میکنه. لره یک نگاهی بهش میکنه، میگه: برو گیتو بخور! مگه من زدم؟!!

_____________________________________________________________

ترکه ادعای میغمبری میکرده،رفیقاش بهش میگن: بابا همینجوری که نمیشه! باید بری چهل روز بشینی تو غار، تا از خدا برات وحی بیاد. خلاصه ترکه میره، دو روز بعد با دست و پای شکسته و خونی مالی برمیگرده! رفیقاش میپرسن: چی شده؟! ترکه میگه: ایلده ما رفتیم تو غار، یهو جبرئیل با قطار اومد!!!

_____________________________________________________________

ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش، باباش ور میداره، هول میشه میگه: ببخشید توپمون افتاده!!!

_____________________________________________________________

ترکه خودشو دار می‌زنه، بعلت ضربه مغزی می‌میره! میان می‌بینند با کِش خودشو دار زده!!!

_____________________________________________________________

ترکه میره امام رضا احساساتی میشه میگه:‌ امام علی قربون لب تشنت برم پس کی ظهور میکنی؟!!!

_____________________________________________________________

ترکه میره تو خواربار فروشی میگه: نیم کیلو پنیر بدین، یارو بهش میگه: ببخشید، شما ترکین‌؟ میگه: از کجا فهمیدین؟ میگه: از لهجتون. ترکه با خودش میگه: من باید این لهجمو درست کنم. پا میشه میره خارج بعد از ده سال برمیگرده، میره همون جا میگه: آقا نیم کیلو پنیر بدین. یارو باز میگه: آقا شما ترکین؟ میگه: اِاِا... از کجا فهمیدی؟ مگه من هنوز لهجه دارم. یارو میگه: نه، ولی آخه اینجا پنج ساله که بانک شده!!!

_____________________________________________________________

یارو ترکه تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، ترکه میگه: بچه ها در رین صاحابش اومد!!!

_____________________________________________________________

ترکه تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، ‌یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم!!!

_____________________________________________________________

ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش،‌ بابای طرف گوشی رو برمیداره، هول میشه میگه: ‌ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقیقه!!!

_____________________________________________________________

دو تا ترکه میرن یک رستوران کلاس بالا، ‌دو تا کوکا سفارش میدند‌، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، ‌شروع می کنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ‌ببخشید،‌شما نمی تونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. ترکا یک نگاهی به هم می کنند، ‌ساندویچاشونو باهم عوض می کنند!!

_____________________________________________________________

یزدی‌زاده مقتصد روزی لباس نو بر تن داشت و عازم میهمانی بود. که به یک جوی آب رسید ترسید بپرد شلوارش کثیف شود آنرا درآورد. موقع پریدن از روی جوی آب شورتش جر خورد. با خود گفت: چه خوب شد شورتم را در نیاورم وگر نه کونم جر میخورد

_____________________________________________________________

معلم شیمی از یکی از شاگردان پرسید من این سکه 5ریالی را در اسید کلریدریک می‌اندازم. بگو ببینم در اسید حل میشود یا نه؟ شاگرد گفت: نخیر آقا حل نمیشه. بارک‌الله، حالا اگر گفتی چرا حل نمیشود؟ شاگرد گفت: برای اینکه اگر حل میشد، اونو نمی‌انداختید توی اسید

_____________________________________________________________

یک زن عرب خوزستانی تازه وضع حمل کرده بود. بعد از ظهر دکتر به بالینش آمد و با لبخند گفت خوشبختانه پسرت کاملاً سالم و سرحال است. اول که بدنیا آمد ما قدری ترسیدیم چون وزنش 10کیلو بود، ولی وقتی او را ختنه کردیم شد 3کیلو که کاملاً در حد طبیعی است

_____________________________________________________________

دو تا ترک نشسته بودند چایی میخوردند، هوا طوفانی بود و مرتب رعد و برق میزد. یکی از این دو هر بار که آسمان برق میزد، سرش را رو به بالا میگرفت و نیشش تا بناگوشش باز میشد. دومی پرسید: چرا هی لبخند میزنی؟ گفت: مگه نمیبینی دارند عکس میگیرند

_____________________________________________________________

از یک قزوینی پرسیدند که بهترین آهنگ دلخواه شما چیست؟ گفتش: عشق من برگرد

_____________________________________________________________

قزوینی هر شب، آخر شب با زنش دعوا میکرد، همسایه‌ها به او گفتند: مرد حسابی این چه کاری است؟ خدا را خوش نمیاید. گفت: اینکار حکمت دارد. آخر شب با او دعوا میکنم که قهر کند و موقع خوابیدن رویش را بکند طرف دیوار و کونش را بکند طرف من بخوابد

_____________________________________________________________

یک مر لر که تازه عروسی کرده بود، از رموز کار کاملاً بیخبر بود. هفتة بعد همسایه‌ها دیدند مرد لر زنش را به حیاط خانه برده و با شیلنگ آب مرتب او را شستشو میدهد. پرسیدند: این چه کاریه تو میکنی؟ جوب داد: خوب، دارم زناشویی میکنم دیگه

 

 

زن غضنفر گم شده بود، با برادرش رفتند کلانتری. افسر نگهبان گفت: مشخصات زنت چیه؟ غضنفر گفت: زن من خیلی خوشگله، موهاش بوره، چشماش سبزه، قدش بلنده... برادر غضنفر بهش گفت: چرا دروغ می‏گی؟ ربابه کجا موهاش بوره و چشماش سبزه؟ غضنفر گفت: ساکت باش! بذار حالا که می‏خوان پیدا کنن، یه دونه خوبشو پیدا کنن

_____________________________________________________________

یه روز یه ترکه می زنه باباش و میکشه، بعد بهش میگن چرا باباتو کشتی؟؟؟ میگه آخه این روزهای آخر به چشم بد به مادرم نگاه می کرد

_____________________________________________________________

به یه ترکه میگن : خبر داری غضنفر موبایل گرفته ؟؟؟ ترکه میگه : اِِ ..بیچاره.... از ایدز هم بدتره ؟؟؟؟؟؟

_____________________________________________________________

یه بار دوتا ترک سوار پژو میشن ... یکی شون میگه : آی راننده ، یه نوار بذارتو پخش حال کنیم .. رانندهه میگه : نوارا تو داشبورده ، قربونت خودت یکی وردا بذار .... ترکه داشبورد رو باز میکنه هی نوارا رو زیرورو میکنه ،اخر یه نوار ویدئوپیدا میکنه ..بعدم با زور ترکیش فشارش میده توضبط .... دوستش که میبینه اینجوری میکنه یه پس گردنی بهش میزنه میگه : آخه خره ،توچقدر ترکی !!!! این نواره واسه تریلیه نه پژو

_____________________________________________________________

ترکه می خواسته بره شکار خرگوش .ازش می پرسن چه جوری میخوای خرگوش شکار کنی.می گه کاری نداره می ری پشت درخت صدای هویج در می یاری

_____________________________________________________________

به یه ترکه میگن اون کدوم پیغمبر بود که یه مشت پرنده و حیوون رو جمع کرد و برد تو کشتی یارو یه کم فکر میکنه و میگه حضرت یوگی علیه السلام

_____________________________________________________________

ترکه هر روز زنگ یک کلیسا رو می‌زده و در می‌رفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه،‌ یک روز پشت در کمین می‌کنه، تا ترکه زنگ می‌زنه، ‌خرشو می‌گیره. ترکه حول میشه،‌ با تتپته میگه: ببخشید، ‌عیسی هست؟

_____________________________________________________________

به ترکه میگن شما آشغالاتون رو تو چی میریزید میگه لای نون میگن لای نون؟ میگه نمیدونم لای نون یا نای لون

_____________________________________________________________

تر ک توی استخر غرق میشه میبرنش پزشک قانونی میبینن مایوش سوراخ بوده

_____________________________________________________________

تو اردبیل مانور می ذارن... دشمن فرضی پیروز میشه

_____________________________________________________________

ترکه میره ساندویچی، میگه: ببخشید بندری دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: پس قربون دستت، ‌بگذار یک حالی بکنیم

_____________________________________________________________

ترکه داشته از تو جزیره آدم‌خورا رد میشده،‌ یهو میبینه آدم خورا محاصرش کردن. بیچاره جفت می‌کنه با حال زار میگه: ای خدا بدبخت شدم! یهو یک صدایی از آسمون میاد: نترس بندة من،هنوز بدبخت نشدی! اون سنگ رو از جلوی پات بردار بکوب به سر رئیس قبیله. ترکه خوشحال میشه،‌ سنگ رو میکوبه تو کلة ‌رئیس قبیله. رئیسِ قبیله جابه‌جا میمیره، باقی افراد قبیله شاکی میشن، نیزه به دست، شروع می‌کنن دویدن طرف ترکه ! یهو یک صدایی از آسمون میاد: خوب بندة من، حالا دیگه بدبخت شدی

_____________________________________________________________

ترکه یه هزاری ور میداره بره عرق بخره و تو راه کمیته رو می بینه , یهو هول میشه و هزاری رو میندازه تو جوب

_____________________________________________________________

وسط اردبلی یه چاهی بوده،‌هی ملت می‌افتادن توش،‌زخم و زیلی می‌شدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار می‌:نن که واسه این نشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه،‌هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا می‌کشن..آفرین! ایول! دمت گرم!!‌ یک مهندس دیگه ا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید!‌ آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چی‌کار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی حال می‌کنن، کف می‌زنن سوت می‌کشن، که ایول بابا تا چه مخی داری!‌ یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن خر، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب می‌:نن،‌میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر می‌کنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه می زنیم

_____________________________________________________________

ترکه میره جبهه نارنجک میبنده به خودش میره زیر تانک خودی شهید میشه ! روی قبرش مینویسن : حسین نفهمیده

_____________________________________________________________

دو ترک کوناشون کنار هم گذاشته بودن یکی پرسید چی کار میکنید گفتن:: ایلده داریم دوکون باز میکنیم

_____________________________________________________________

ترکه تو مانور شرکت میکنه، 10 سال اسیر میشه!

_____________________________________________________________

غضنفر میره تلویزیون رو روشن میکنه میبینه کانال یک قران داره کانال 2 قران داره .... کانال 5 هم قران داره....سیم تلویزیون رو از برق در میاره بوسش میکنه میزاره بالا تاقچه....

_____________________________________________________________

ترکه میره تو یخچال درو رو خودش میبنده! بهش میگن چیکار میکنی مرد مؤمن؟ میگه: ایلده میخوام ببینم این چراغش واقعاٌ خاموش میشه یا نه؟

_____________________________________________________________

ترکه رو داشتن میبردن اتاق عمل، ازش میپرسن: همراه داری؟ میگه: آره، خاموشش کردم!!!


 
جمعه 29 اردیبهشت ماه سال 1385
یه کمی شیطنت بد نیست
به من ربطی نداره هر کاری کردین پای خودتون

۱: استفاده از سوسک و یا سایر حشره های پلاستیکی ، این یک روش بسیار عالی مخصوصا برای ترساندن دخترها میباشد .

۲: وقتی سر سفره غذا هستید و بقلیتون زل زده به تلویزیون و اصلا حواسش به غذاش نیست ، بهترین موقع برای خالی کردن نمکدون در غذای فرد مذکور میباشد .

۳: وقتی به ساندویجی رفتید ، یک جوری سر دوستتون رو گرم کنید و بعد که حواسش پرت شد ، نی نوشابه اش را برداشته و گره بزنید و بعد داخل نوشابه اش قرار بدین ، موقعی که دوستتون خواست نوشابه اش را بخورد ، چهره اش دیدنیه .

۴: تمام مراحل بالا را طی کنید ، فقط به جای اینکه نی را گره بزنید ، در نوشابه اش نمک بریزید

۵: قلعه شنی ای را که بچه ها در ساحل درست کرده اند را خراب کنید و بعد با خنده بگویید معذرت میخوام .

۶: در صفهای شلوغ و فشرده سعی کنید تا میتوانید نفر جلوییتون رو انگول کنید ( برای این کار میتونید از انگول یک انگشتی ، چهار انگشتی ، با کف دست و یا دو دستی استفاده کنید ) اگر شخص جلوییتون برگشت و با عصبانیت بهتون گفت هی آقا چی کار میکنید ؟ شما هم با صدای بلند در جوابش بگید ، از اینکه دستم به باسنتون خورد معذرت میخوام و اگر هم چیزی نگفت ، همونجور به کارتون ادامه بدید ، فقط مواظب باشید کارتون به غسل جنابت نکشه .

۷: وقتی دارین در دانشگاه با همکلاسی دخترتون صحبت میکنید ، سعی کنید همیشه دستتون به آلتتون باشه و یا همش بخارونی نش

۸: هر وقت کسی براتون جک دسته اول تعریف کرد ، آن را جلوی چشمش برای دیگران تعریف کنید .

۹: وقتی یک فرد مبتدی میخواد برای اولین بار با کامپیوتر کار کنه ، فیشهای ماوس و کی بورد را بکشید .

۱۰ : جلوی فرد حسودی از محبتهای خانوم و مادر خانومتان صحبت کنید .

۱۱: در موقع عصبانیت دوستانتون ، فقط بخندید .

۱۲: اگر شما بچه کوچک دارین ، سعی کنید همیشه جلوی کولر عوضش کنید ، تا بقیه هم از اون بوی خوش کمال استفاده رو ببرن .

۱۳: وقتی برادر و یا خواهرتون داره با یکی از بهترین دوستاش چت میکنه × فیوز کنتر را بالا بزنید .

۱۴: روی دیوار سفید خانه همسایتان با حروف بزرگ بنویسید : لطفا اینجا چیزی ننویسید .

۱۵: اگر دختر همسایتون بهتون پا نداد ، روی دیوار خونشون اسمشو به همراه یکی از کلمات منادی عفت بنویسید .

۱۶: درست در مسیر معلم و یا استادتون نخ نامرئی بکشید .

۱۷: روی صندلی معلم و یا استادتون چسب قطره ای بریزید تا به صندلی بچسبه .

۱۸: وقتی خونه یک فرد خسیس رفتید ، تمام قندهای قندون رو توی چاییتون بریزید .

۱۹: هر وقت رفتید خونه دوستتون و رفتین پای کامپیوترش ، همینکه دیدید دوست نیست ، سریع یک اف ۳ بزنید و ستاره نقطه ام پی ۳ رو سرچ کنید و تمام یافته ها رو شیفت ، دلیت کنید.

۲۰: چند دقیقه قبل از اینکه به قصد مسافرت از خانه خارج شوید با دوستتان تماس بگیرید و با اصرار او را به خونه تون دعوت کنید .

۲۱: وقتی متوجه شدید که یکی از اقوام تان میخواهد برای تعطیلات عید به مسافرت برود ، به مهمانی انها بروید و تا روز چهرده همان جا پلاس باشید .

۲۲: در دقیقه نود امتحان ، وقتی همکلاسیتون ، ازتون تقلب خواست به او کاغذ سفید تحویل بدهید .

۲۳: یک ساندیس خالی را باد کنید و به دوستتون تعارفش کنید تا بخوردش .

۲۴: وقتی به یک مغازه شیک شلوار فروشی رفتید ، برخلاف تاکیدهای فروشنده شلوار را آنقدر پایین بگیرید تا خاکی شود ، بعد از آن هم بگویید که آن را نپسندید .

۲۵: بعد از خوردن شام عروسی که همه در حال رفتن هستند ، دستهایتان را با لباس فرد جلوییتون پاک و مطمئن باشید که کسی نمیفهمد .

۲۶: ساعت ۳ نصفه شب و در حالی که یک ماسک فوق العاده ترسناک بر سر دارین ، برین داداش و یا خواهرتون رو بیدار کنید .

۲۷: روی بخاری کلاس درس ، کپسول آموکسی سیلین بریزید .

۲۸: کسی که از بوس و ماچ بدش میاد رو ، بوسه باران کنید ، البته از نوع آبدار .

۲۹: وقتی باکسی قرار دارین ، سعی کنید همیشه دیر سر قرار حاضر بشین .

۳۰: و در آخر از ترقه هم فراموش نکنید ، چون کاربردهای بسیار زیادی داره


 
پنجشنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1385
فرهنگ لغات
شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۴ 

آدامس : تنها چیزی که توی دهان خانم ها بند می شود
آدم خوار: انسان دوست افراطی
آدم مغرور: کسی که اگر جلاد بخواهد گردنش را بزند بگوید : یه وجب بلند تر بزن
احمق: کسی که دختر همسایه را در تاریکی نبوسد
ادب : یعنی کمک به یک خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به کمک احتیاج نداشته باشد
ازدواج : قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با کسی است که بیشتر تقلب کند
الکل : مایه گرانبهایی که همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را
اوراقچی : تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند
ایده آل : شوهری که بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی که در مورد اتومبیل تازه اش دارد رفتار کند
بزبیار : فلک زده ای که زنش زشت و کلفتش بیریخت باشد
بوسه : تصادفی که فقط یک سیلی به آدم ضرر می زند
بیست سالگی : دورانی که پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضویکه چشم چرانها با آن ارتزاق می کنند
خسیس : کسی که وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینکه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشانی بدود
خوش بین : مردی که تصور کند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی کند گوشی را خواهد گذاشت
دست : عضوی که در سینما نزد صاحبش بند نمی شود
دوران تجرد : دورانی که معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود
رفیق : کسی که همیشه به شما مقروض است
رقص : بهم چسبیدن با اتیکت دو جنس مخالف
زوج ایده آل : شوهر کر و زن لال
سوءظن : سعی در دانستن چیزیکه بعدا" انسان آرزو می کند ای کاش آنرا نمی دانست
سینما : جایی که پشت سر شما حرف می زنند
عشق : دردسری که برای فراموش کردن آن باید عشق تازه تری پیدا کرد
سرخ پوست : مرد خوشبختی که وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیکی نمی شود
سنجاق قفلی : تنها قفلی که بدون کلید باز می شود
ماچ : بوسه ای که هنوز رنگ آرتیستی نگرفته
مرد مجرد : کسی که هنوز عیوبی دارد که خود نمی داند
معجزه : دختر خانمی که زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود
موش : خانم هایی که نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند
هالو : شوهری که دستکش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد1


 
شنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1385
جک

جک:

**به قورباغهِ میگن یه ترانه بخون!با صدای قورباغه ای میگه: وُ قِتی صدای پاهات می پیچه.... !

**تو توی وجودمی...تو توی قلبمی...تو توی خونمی...رفتم دکتر گفت انگل داری.

**ترکه میره خواستگاری، دختره سبیل داشته، بهش میگه: چرا سبیل داری؟ دختره میزنه زیر گریه، ترکه میخواد دلداری بده میگه: مرد که گریه نمی‌کنه!

**سوال:به 15 تا دختر تو استخر چی میگن؟! جواب:رانی هلو سوال:اگه 15 تا زن بودن چی؟ جواب:کمپوت انجیر سوال:اگه 15 تا پیرزن بودن؟ جواب:یه کاسه سیرابی

**بنابر اطلاعیه وزارت بهداشت کشور برای جلوگیری از تولد نوزاد با آنفولانزای مرغی قبل از روابط جنسی حتما تخم شوهرتان را سی دقیقه در آب بجوشانید

**سرخ پوستها موقع حمله به قزوین میگن: آکومبا، بومبا، یاکومبا! وقتی که از حمله بر می‌گردند میگن: نکن بابا، نکن بابا.نکن بابا...

**بچه اصفانیه به باباش میگه :بابا چرا ما مثل دیگران با هواپیما نمیریم کیش؟؟باباش گفت :خفشه بچه شناتو بکن..

**اصفهانیه به پسرش می گه برو از خونه همسایه دو تا نون بگیر ..پسره میره وبرمی گرده میگه: بابا همسایه نون نداد !می گه اه اینم چه خسیسه برو از توی یخچال خودمون دوتا نون بیار

**اصفهونیا رو از چهار تا چیز میشه شناخت1- همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن(من هم از همینا دارم)2- هر قلوپ نوشابه که می‌خورن به شیشه نگاه می‌کنن ببینن تا کجاش رفته!3-جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟4- بستنی لیوانی که می‌خورن حتما درش رو می‌لیسن

**لره میره خواستگاری بهش میگن راحت باش ..میگوزه!

**ترکه داشته تو دریا غرق می شده هر با که می رفته پایین اب می خورده و میومده بالا می گفته : سلام بر لب تشنه ی حسین

**آخرین فتوای مراجع اعلام شد: احتیاط واجب در این است که مسافر در قزوین، نماز را بدون رکوع و سجده بخونه

**ترکه دوهزار تومنی پیدار میکنه میندازش روی زمین میگه : برو بابا ما از این شانسا نداریم

**یه روز به یه شیرازیه میگن راسته که شیرازیا کلمه دومشون توی هر جمله فحشه؟؟؟شیرازیه میگه کدوم عوضی  این حرفو زده؟

**بچه تخسه میره پیش معلمش، میگه: خانوم میشه شما زن من بشید؟ معلمه میگه: برو بشین سر جات، من الان حوصله بچه مچه ندارم. پسره میگه: آره منم حوصله بچه ندارم... اشکال نداره، جلوگیری میکنیم

**خداوند آسمان را آفرید و نگاهی کرد و گفت تبارک الله چه زیبا آفریدم.زمین را آفرید و  گفت چه با شکوه افریدم.مرد را آفرید گفت احسنت.چه زیبا و با وقار افریدم. زن را آفرید نگاهی کرد و گفت.....اشکال نداره ارایش میکنه خشگل میشه.

**ازرائیل میره پیشه قزوینیه میگه وصیتت رو نوشتی میخام ببرمت.قزوینیه میگه اره زیره فرشه برو برش دار!!!

**دایناسوره زنگ میزنه به دوست دخترش و دعوتش میکنه خونه خالی.دوست دخترش نمیره.زنگ میزنه به دوست دختره و میگه خوب همین کارارو کردی که نسلمون منقرض شده.

**به ترکه میگن سفر حاج خوش گذشت : می گه خیلی سنگ تو سرو کلم خورد ولی آخر بوسش کردم

**اصفهانی میره عروسی و می‌بینه یکی صد دلاری سر عروس میریزه، یکی دیگه داره تراول چک میده به عروس، جو می‌گیرتش، کارت اعتباریش رو در میاره میکشه لای سینه عروس

**حضرت یوسف میگه که هیچ کس در این دنیا از من خوشکلتر نیست و این حرفا ... که شیطون میاد پیشش و میگه زیاد مقرور نباش از تو خوشکل تر هم هست ولی از من زشت تر وجود نداره . دعواشون به جاهای باریک میکشه میرن پیشه خدا برای داوری . خدا به حضرت یوسف میگه از تو در دنیا خوشکل تر نیست . حضرت یوسف میره بیرون شیطون میره تو بد از یه مدت شیطون با قیافه ای گرفته میاد بیرون . حضرت یوسف بهش میگه چی شده؟ . شیطون میگه: تو رو جون مادرت بگو این احمدی نژاد کیه؟

**

**اگه پسرا نبودن:

اگه پسرها نبودن کی مامانا رو دق می داد؟ اگه پسرها نبودن کی خونه رو می کرد باغ وحش؟ اگه پسرها نبودن تو دانشگاه استاد کیو ضایع می کرد؟ اگه پسرها نبودندخترها به چی می خندیدن؟ اگه پسرها نبودن دخترها کیو سر کار می ذاشتن؟ اگه پسرها نبودن دخترها کیو تیغ می زدن؟ اگه پسرها نبودن کی تو کلاس می رفت گچ می یاورد؟ اگه پسرها نبودن کی ظرف ها رو میشست ؟ اگه پسرها نبودن کی نمره هاش همیشه تک بود؟ اگه پسرها نبودن دخترها اوقات فراغت نداشتند.

**اونقدر بزرگه که نمیدونم کجا مخفیش کنم، از زیر شلوار حسابی تابلوئه، وقتی بهش احتیاج دارم روم نمیشه درش بیارم، عجب کوفتیه این نوکیا 3310

**یک روز یه ترکه داشته پولکی میخورده بعد میگه: توروخدا نگین که ترکها خرن ولی این چیپسا چرا اینقدر شیرینه؟؟؟

**به ترکه میگن نظرت درباره قفل فرمون چیه میگه چیز خوبیه فقط سر پیچا اذیت میکنه

**از یه ترکه می‌پرسند: چهار شیش تا؟ ترکه یه کم فکر می‌کنه، مغزش رگ به رگ میشه سکته میکنه میوفته دستو پا میزنه و  میمیره...

 


 
شنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1385
لطیفه های داغ داغ
که: آره نمیدونی اونقدر شرمنده شدم، اونقدر شرمنده شدم که نگو! رفیقش میگه: آخه چرا، چی شده؟ میگه: پریروز این خانوم صالحی، منشی ما، اومد تو دفترم، گفت مرخصی میخواد، من اونقدر شرمنده شدم! رفیقش میگه: بابا این که شرمندگی نداره. میگه: نه خوب صبر کن، من بهش مرخصی دادم رفت، بعد اون یکی کارمندمون اومد، اونم مرخصی میخواست، اونقدر شرمنده شدم! بعد یکی یکی همه کارمندامون اومدن مرخصی خواستن، منم به همشون مرخصی دادم، اونقدر شرمنده شدم! رفیقش میگه: بابا مرخصی دادن که شرمندگی نداره. میگه: نه آخه، بعد از یک مدت این منشیه زنگ زد، گفت امشب بیاین خونه ما، من اونقدر شرمنده شدم! من شب رفتم خونشون، دیدم خانم منشی تنهاست، با عشوه بهم گفت: من میرم تو اتاق، شما چشماتون رو ببندین من الان میام، اونقدر شرمنده شدم! بعد از یک مدت در رو باز کرد، دیدم همه کارمندا و خانوم بچه ها جمعند، برای من تولد گرفتن، من اونقدر شرمنده شدم، اونــقــدر شــرمــنده شدم که نگو! رفیقش میگه: بابا اینکه شرمندگی نداره، باید خوشحال میشدی. ترکه میگه: آخه من لخت وایستاده بودم!!!

_____________________________________________________________

ترکه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه دو نفر خیلی بود!!!

_____________________________________________________________

ترکه سوار یه خره عکس میگیره. عکس رو میفرسته برای مادرش،‌ زیر عکسه مینویسه: «سلام بر ننم،‌ بالایی منم

_____________________________________________________________

ترکه سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره. همینجور که داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه کنده میشه. عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو کشور خودم. ترکه دلش می‌سوزه، میگه باشه. یکم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یکی دست عراقیه هم کنده میشه. باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، ترکه هم میگه باشه. بعد یه ترکش دیگه میخوره پای عراقیه هم کنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز. یه دفعه ترکه تفنگ رو میذاره روشقیقه یارو میگه: هوی! فکر نکن من ترکم نمیفهمم، کم‌کم داری فرار میکنی‌ها!!!

_____________________________________________________________

ترکه میخواسته بره بهشت زهرا، ‌گل گیرش نمیاد کمپوت می‌بره!!!

_____________________________________________________________

ترکه تلویزیونشون روشن نمیشده، میزنه کانال دو، هُل میده!!!

_____________________________________________________________

یه یارو میره زیر غلطک، ترکه میره خبر مرگش رو به خانوادش بده. میره در خونشون به پسر یارو میگه: بابات چه جوری بود؟ میگه: دراز وباریک. ترکه میگه: حالا دیگه صاف وپهنه!

_____________________________________________________________

به ترکه میگن با توکیو جمله بساز، میگه: من خدیجه رو دوست دارم توکیو؟!!

_____________________________________________________________

ترکه با کُت وزیر شلواری تو خونشون نشسته بوده. ازش می‌پرسند: واسه چی تو خونه کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید مهمون بیاد! میپرسن: پس چرا دیگه زیر شلواری پوشیدی؟! میگه: خوب شاید هم نیاد!!!

_____________________________________________________________

ترکه مادر پدرشو میکشه، ازش می‌پرسن: چرا این بدبختا رو کشتی؟ میگه: بعد از چهل سال به رابطه کثیفشون پی بردم!!!

_____________________________________________________________

یک بار به یک ترکی می گن 2×2 چند میشه؟ میگه5 تا!!! میپرسن چرا 5تا؟ می گه والا علم پیشرفت کرده!!!

_____________________________________________________________

ترکه و رشتیه تو جهنم هم دیگه رو میبینن. رشتیه به ترکه میگه: تو چه جوری مردی؟ ترکه میگه: والله من از سرما مردم، تو چه جوری مردی؟ رشتیه میگه: ‌من از تعجب‌ مردم! ترکه میگه:‌ یعنی چی؟ چطوری از تعجب مردی؟! رشتیه میگه: والله من رفتم خونه، دیدم خانم لخت خوابیده رو تخت، زیر تخت رونگاه کردم هیچکی نبود، تو کمد رو نگاه کردم،‌کسی نبود، تو حموم، تو انباری، ‌تو دستشویی، خلاصه همه جا رو نگاه کردم ولی هیچکی نبود. منم از تعجب سکته کردم مردم! ترکه میگه: خاک بر سرت! تو فریزر رو هم نگاه میکردی، نه تواز تعجب میمردی، نه من از سرما!!!

_____________________________________________________________

به ترکه می گن: پشت سرت خاکیه. ترکه می گه: پس می خواستی آسفالت باشه؟   

_____________________________________________________________

ترکه وارد خونش می شه و به عیالش می گه : پرده ها رو بکش , می خوام با هم بی پرده صحبت کنیم.

_____________________________________________________________

ترکه میره دکتر، میگه: آقای دکتر به دادم برس، الان دو هفته‌است هر شب تا صبح کابوس میبینم! دکتره میپرسه: چه کابوسی می‌بینی؟ ترکه میبینه: هر شب خواب میبینم قورباغه‌ها جام‌جهانی راه انداختن، منم هرشب وامیستم داور! دکتره میگه: ای بابا، این که خیلی ناجوره. بیا برات یک دوا مینویسم، از فردا بخور خوب میشی. ترکه می‌پرسه: آقای دکتر، میشه این قرصها رو از پس فردا بخورم؟! دکتره میگه: شدنش که میشه، ولی واسه چی؟ ترکه میگه: ایلده فرداشب فیناله!!!

_____________________________________________________________

ترکه میره بقالی، میگه: حاج‌آقا سیگار نخی داری؟ یارو میگه: بعله داریم. ترکه میگه: بی‌زحمت یک بیست نخ به ما بده!! مرده کف میکنه، میگه: خوب مرد مؤمن یک بسته بگیر. ترکه میگه: نه آخه بسته بگیرم زیاد میکشم!!

_____________________________________________________________

تو قزوین دلار دو جور قیمت داره: یکی دلارایه که دست مردمه و قیمتش بالاتره، یکی هم دلاراییه که افتاده رو زمین!!

_____________________________________________________________

از لره میپرسن از چه تریپ لبی خوشت میاد؟ میگه: از لبِ جو

_____________________________________________________________

ترکه میره لباس‌فروشی، میگه: ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: قربونت دو نخ به ما بده!!!

_____________________________________________________________

رشیه زن میگیره، فردای روز ازدواجش رفقاش میان پیشش میگن: خوب تعریف کن ببینیم، چطور بود؟ رشتیه میگه: والله جای همتون خـــیــــلی خالی بود!!!


 
شنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1385
جوک جدید

 

لره داروخونه داشته، یک روز جلو در مغازه بزرگ مینویسه: سوسک کش جدید رسید! خلاصه بعد یک مدت یک بابایی میاد تو میگه: ببخشید، جریان این سوسک‌کش جدید چیه؟ این خونة ما رو سوسک سر گرفته. لره میگه: این دارو خیلی جدیده و بازدهیش هم تضمینیه. شما این دارو رو میریزید تو یک قطره چکون، بعد کشیک میکشید تا سوž! 7;کها رو بگیرید. هر سوسک رو که گرفتید، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازین دارو میچکونید، بعد از یک مدت سوسکها کور میشن و خودشون از گشنگی میمیرن! یارو کف میکنه، میگه: خوب آخه اگه سوسکها رو بگیریم که همونجا درجا می‌کشیمشون! لره میره تو فکر، بعد یک مدت میگه: آره خوب، ازون راهم مِشِه

_____________________________________________________________

ترکه میمیره، باباش رضایت نمیده

_____________________________________________________________

ترکه سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته‌: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیه‌ها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟

_____________________________________________________________

ترکه تصادف میکنه، ملت علاف میریزن دورش و شروع میکنن نظر کارشناسی دادن. بالاخره بعد یک مدت افسر راهنمایی میاد، منتها اونقدر ملت هرکدوم واسه خودشون چرت و پرت میگفتن که صدای افسره به جایی نمیرسیده. ترکه شاکی میشه، داد میزنه: ساکت.. ساکت... ایلده دیگه اینجا کسی جز جناب سروان حق گه خوردن نداره

_____________________________________________________________

ترکه رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. ترکه یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟

_____________________________________________________________

از ترکه میپرسن: میدونی USA مخفف چیه؟ میگه: یوم‌الله سیزده آبان

_____________________________________________________________

ترکه پرتقال خونی میخوره، ایدز میگیره

_____________________________________________________________

ترکه شاکی میره ثبت‌احوال، میگه: آقا این اسم من خیلی ضایست، باید حتماٌ عوضش کنم. کارمنده ازش میپرسه، مگه اسمتون چیه؟ ترکه میگه: اصغرِ ان‌چهره! کارمنده میگه: آره خوب حق دارید، باید حتماً عوضش کنید. حالا چه اسمی میخواید بگذارید؟ ترکه میگه: اکبرِ ان‌چهره

_____________________________________________________________

ترکه به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟! ترکه میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش

_____________________________________________________________

ه رشتیه میگن اعضای خانوادتو نام ببر، میگه: صاایران، امرسان، موبایل، آمریکا!! میگن: مرتیکه این چیه میگی؟! رشتیه میگه: آخه شما نمیدونی؛ صاایران دختر کوچیکمه، هر روز بهتر از دیروز! امرسان دختر بزرگمه، زیبا جادار مطمئن! موبایل خانمه، که هیچ وقت در دسترس نیست! آمریکا هم خودمم، که هیچ غلطی نمیتونم بکنم

_____________________________________________________________

ترکه دوتا دزد می‌گیره، زنگ می‌زنه به 220

_____________________________________________________________

جاهله بعد از چهل سال می‌خواسته زن بگیره،‌ میره پیشه مادرش میگه: ننه میری برام خواستگاری؟! مادرش کلی خوشحال میشه که پسرش دیگه می‌خواد دست از الواتی برداره و بره سر خونه زندگی، میگه: بعله که میرم عزیزم! خودت‌ کسی رو سراغ داری؟ جاهله میگه: کسِ خاصی رو که نه، ولی من می‌خوام عیالم عینهو ماه باشه! مادرش میگه: خودم برات آستین می‌زنم بالا،‌یک زن ی‌گیرم به خوشگلیِ ماه!‌ جاهله میگه: ‌نگرفتی ننه!‌ من می خوام عیالم عینهو ماه، شب بیاد خونه من صبح بره خونه ننش

_____________________________________________________________

یه روز از یه پایین شهری می پرسن "زن ذلیلی" یعنی چی؟ میگه: همونیه که بالا شهریها بهش میگن تفاهم   

_____________________________________________________________

یه عربه گوشش درد میکرد، میره دندونپزشکی، گیر میده به دکتر که باید گوش منو بکشی،دکتر میگه بابام جان اولا" من دندونپزشکم، ثانیا" گوش رو که نمیکشن! عربه هی اصرار میکنه تا دکتر عصبانی میشه گوش عربه رو میکنه! عربه با گوش پانسمان شده میرفته طرف خونه که رفیقش اونو میبینه و میپرسه گوش ات چی شده! عربه میگه ولک گوشم درد میکرد رفتم کشیدمش... دوستش میگه: ولک جاسم جون.. همین کارا رو میکنی که میگن عربا خرن! حداقل پر میکردیش  

_____________________________________________________________

یارو تو انتخابات کاندید میشه، بعد که رایها رو میشمرن، میبینه سه تا رای آورده. شب میره خونه، خانومش در جا یکی میخوابونه تو گوشش، میگه: میدونستم پای یک زنه دیگه هم وسطه

_____________________________________________________________

از لاشیه میپرسن: از کدوم بازیگر فوتبال خوشت میاد؟ میگه رونالدو. میپرسن: حالا چرا رونالدو؟ میگه: مگه ندیدین فردوسی‌پور هر شب میگه چــه مـــیـــــــکــنــه این رونالدو... این رو نالدو چـــه مـــیــــکــــــنـــه؟!!!

_____________________________________________________________

رشتیه میاد خونه میبینه زنش لخت خوابیده رو تخت، خلاصه طبق معمولِ جکهای رشتی(!) داد و بیداد میکنه که خانوم چرا لختی و این چه وضعیه و الخ خانومش هم طبق معمول(!!) میگه آخه هوا گرم بود! رشتیه هم قانع میشه، میگه:باشه خانم حالا حداقل برو یک لیوان آب واسه من بیار، اینقدر داد زدم گلوم گرفت. زنه میره لیوان آب رو میاره، رشتیه آب رو میخوره، میگه: سلام بر حسین. یک نفر از زیر تخت میگه: سلام از ماست اصغر آقا!!‍!

_____________________________________________________________

ترکه میره تو یخچال درو رو خودش میبنده! بهش میگن چیکار میکنی مرد مؤمن؟ میگه: ایلده میخوام ببینم این چراغش واقعاٌ خاموش میشه یا نه؟!!

_____________________________________________________________

تو خیابون تصادف میشه، یک وانت نیسان گردن کلفت میزنه به یک موتور، دو نفر ترک موتور بودن یکیشون سرش میخوره به جدول و جابه‌جا تموم میکنه، دومی فقط پاش میشکنه. خلاصه ملت جمع میشن دورشون، اون بدبختی که پاش شکسته بوده هی داد و هوار میکرده، ترکه میره جلو بهش میگه: خجالت بکش خیابون رو گذاشتی رو سرت! تو که الحمدالله چیزیت نشده، ببین اون رفیقت بنده خدا تموم کرده اما اینقدر سر و صدا نمیکنه!!

_____________________________________________________________

ترکا میان یه شعر بسازن که فارسا رو مسخره کنن، میگن: ترکا گل پسرن فارسا ترکِ خرن !!!


 
شنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1385
جوک جدید

بابای ترکه میمیره، مجلس ختمش رفیقای ترکه همه میان بهش تسلیت میگن. ترکه خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران میکنم !!

_____________________________________________________________

از ترکه میپرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم... اونم نه

_____________________________________________________________

ترکه تو مسابقة دو دوپینگ میکنه، ازقضا آخر میشه! رفقاش میپرسن: بابا چرا آخر شدی؟میگه: آخه نمیخواستم بهم مشکوک شن

_____________________________________________________________

از زن رشتیه میپرسن: شما موقع عشقبازی با شوهرتون صحبت میکنید؟ میگه: اگه زنگ بزنه، خوب آره

_____________________________________________________________

یه دکتر ترک به مریضش 2 جور قرص میده میگه: یکیشو یه ربع قبل از خواب میخوری یکیشو یه ربع قبل از بیداری

_____________________________________________________________

ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده

_____________________________________________________________

به یه ترکه میگن: « برو یک روزنامة کیهان یا اطلاعات بخر » بعد ازیک ساعت دیدند ترکه سر یک خر را گرفته و با خود می آورد. با تعجب پرسیدند: تو رفتی کیهان بخری این چیه؟ گفت:ـ راستش کیهان و اطلاعات نبود، منم « همشهری» خریدم

_____________________________________________________________

ترکه ساعت سه نصفه شب مست و پاتیل میرسه در خونه، هرکار میکرده نمیتونسته کلید رو بکنه تو قفل در. خلاصه اونقدر سر و صدا میکنه تا زنش بیدار میشه، ازون بالا داد میزنه: اصغر اقا کلید بندازم؟! ترکه میگه: نه بابا کلید دارم، سوراخ بنداز

_____________________________________________________________

یک شب تلوزبون فیلم سینمایی گذاشته بوده، تو فیلم مرده به زنش میگه: شب بخیر لورا. یهو تو لرستان ملت همه تلوزیون رو خاموش میکنند، میرن میخواب

_____________________________________________________________

یه بابایی به بچه اش شنای قورباغه یاد میداده، بچه هه یاد نمیگرفته، میره یه قورباغه میگیره میندازه تو حوض به بچه هه میگه خوب نیگا کن یاد بگیر، اما از بخت بد قورباغه هه کرال شنا میکرد

_____________________________________________________________

ترکه یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره

_____________________________________________________________

ترکه رو داشتن به جرم قتل زنش محاکمه میکردن، دادستان میگه: سنگدل! تو وقتی داشتی زنت رو میکشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی؟! ترکه میگه: نه والله! بس که این زنیکه جیغ و داد میکرد مگه میذاشت ما چیزی بشنویم؟

_____________________________________________________________

یک روز یه ترکه داشته توی یه کوچه دنده عقب میرفته ازش میپرسن چرا عقبی میری؟ میگه شاید ته کوچه جای دور زدن نداشته باشه چند دقیقه بعد میبینن یارو بازم از تو کوچه عقبی داره میاد میگن چرا باز داره عفبی از کوچه در میایی یارو میگه اخه ته کوچه جای دور زدن داشت  

_____________________________________________________________

ترکه و اصفهانیه و قزوینیه رو میخواستن اعدام کنند. به اصفهانیه میگن: چه جور میخوای اعدامت کنیم؟ میگه: با چوبه دار. میان اعدامش کنن یه دفعه طناب دار پاره میشه. قانون اعدام هم این بوده که اگه طناب پاره شه دیگه یارو بخشیده میشده. خلاصه ولش می کنند بره پی کارش. بعد میرسن به قزوینیه. بهش میگن تو رو با چی اعدام کنیم؟ میگه با گیوتین. اینم تا میان اعدام کنن یه دفعه وسط راه گیوتین گیر میکنه و پایین نمیاد. خلاصه قزوینیه هم بخشیده میشه. نوبت ترکه میشه، ‌بهش میگن: تو دوست داری چطوری اعدام شی؟ میگه: والله طناب دارتون که پاره میشه، گیتینتون هم که خرابه،‌ مارو تیربارون کنین

_____________________________________________________________

ترکه کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن

_____________________________________________________________

ترکه رفته بوده خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه: شما خونه دارین؟ ترکه میگه: ایلده خودم که خونه ندارم... ولی بر و بچه‌ها مکان زیاد دارن!!!

_____________________________________________________________

ترکه میره پیش رفیقش، میگه: غضنفر ماتیز گرفتم. رفیقش میگه: نه بابا... از ایدز بدتره؟!!

_____________________________________________________________

ترکه میره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد میدن، میگن دختر ما داره درس میخونه. ترکه میگه: ایشکال نداره، من میرم دو ساعت دیگه برمیگردم!!! !!!

_____________________________________________________________

ترکه رفته بوده مکه. تو مراسمی که باید به شیطون سنگ بزنه، یهو سنگاش تموم میشه... اونم به جاش فحش خواهر مادر میده!

_____________________________________________________________

رفیق ترکه ازش میپرسه: غضنفر، پنجشنبه-جمعه کجا بودی؟ ترکه میگه: والله امام رضا طلبید، با بر و بچه‌ها رفتیم شمال!!


 
شنبه 16 اردیبهشت ماه سال 1385
با هم بخندیم

ترکه پسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت می‌کنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده می‌کنند!!

_____________________________________________________________

ترکه با چند تا رشتیه نشسته بودن داشتن جوک می گفتن، رشتیا برای ترکا جک میگن، نوبت ترکه که میشه،‌تا میاد بگه: یه روز رشتیه... همه بهش میگن بشین بابا نمیخواد بگی! دوباره یه دور میزنه میرسه به ترکه، باز تا میاد بگه: یه روز یه رشتیه... میپرن وسط حرفش، نمیذارن بگه. بار بعد که نوبت میرسه به ترکه، میگه: یه روز یه ترکه داشته میرفته با سر میخوره زمین! همه رشتیا میخندن بعد ترکه میگه: ‌ولی وقتی بلندش میکنن میبینن رشتی بوده

_____________________________________________________________

ترکه داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" ترکه همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یه دونه دوتام نیستن !!!!

_____________________________________________________________

تو مجلس حاج منصور چراقارو خاموش کرده بودنو لخت شده بودن سینه میزدن حاج منصور میگه که خوب چراغارو روشن کنید ترکه داد میزنه : جون مادرت صبر کن شورتمو دزدیدن

_____________________________________________________________

ترکه توی پارک یه دختره رو میبینه و خیلی باهاش حال می‌کنه. میره جلو میگه: خانوم ببخشین، اسم شما چیه؟ دختره با عشوه جواب میده: عطر گل یاس، اسمم ثریاس! بعد از ترکه میپرسه: اسم شما چیه؟ ترکه یه فکری میکنه، با ادا میگه: بوی گوز خر، اسمم گضنفر

_____________________________________________________________

ترکه زنگ میزنه بهشت زهرا و از اپراتور میپرسه : آقا این درسته که میگن شهیدان زنده اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اپراتوره میگه بعله قربان.........بعدش ترکه میگه : پس قربونت این اصغر آقای ما رو صدا کن کارش دارم

_____________________________________________________________

رفیق ترکه بهش میگه: غضنفر بیا بریم یک دست پینگ‌پنگ بزنیم... ترکه میگه: ول کن بابا، پینگ‌پنگ هم شد فوتبال؟

_____________________________________________________________

یه ترکه میره حموم دوش حموم رو میبینه میگه :گوشت چرخ شده دیده بودیم اب چرخ شده ندیده بودیم

_____________________________________________________________

یه ترکه میوفته تو آب رشتیه مبینه میگه اوووو خرماهی

_____________________________________________________________

زن غضنفر گم شده بود، با برادرش رفتند کلانتری. افسر نگهبان گفت: مشخصات زنت چیه؟ غضنفر گفت: زن من خیلی خوشگله، موهاش بوره، چشماش سبزه، قدش بلنده... برادر غضنفر بهش گفت: چرا دروغ می‏گی؟ ربابه کجا موهاش بوره و چشماش سبزه؟ غضنفر گفت: ساکت باش! بذار حالا که می‏خوان پیدا کنن، یه دونه خوبشو پیدا کنن

_____________________________________________________________

یه روز یه ترکه می زنه باباش و میکشه، بعد بهش میگن چرا باباتو کشتی؟؟؟ میگه آخه این روزهای آخر به چشم بد به مادرم نگاه می کرد

_____________________________________________________________

به یه ترکه میگن : خبر داری غضنفر موبایل گرفته ؟؟؟ ترکه میگه : اِِ ..بیچاره.... از ایدز هم بدتره ؟؟؟؟؟؟

_____________________________________________________________

یه بار دوتا ترک سوار پژو میشن ... یکی شون میگه : آی راننده ، یه نوار بذارتو پخش حال کنیم .. رانندهه میگه : نوارا تو داشبورده ، قربونت خودت یکی وردا بذار .... ترکه داشبورد رو باز میکنه هی نوارا رو زیرورو میکنه ،اخر یه نوار ویدئوپیدا میکنه ..بعدم با زور ترکیش فشارش میده توضبط .... دوستش که میبینه اینجوری میکنه یه پس گردنی بهش میزنه میگه : آخه خره ،توچقدر ترکی !!!! این نواره واسه تریلیه نه پژو

_____________________________________________________________

ترکه می خواسته بره شکار خرگوش .ازش می پرسن چه جوری میخوای خرگوش شکار کنی.می گه کاری نداره می ری پشت درخت صدای هویج در می یاری

_____________________________________________________________

به ترکه میگن حال ساده رو تعریف کن میگه : لب

_____________________________________________________________

آبادانیه نشسته بوده وسط صحرا، داشته فکر میکرده. بعد یک مدت یک آبادانیه دیگه میاد، بهش میگه: ولک برو یکم اونورتر، جا باز شه ماهم بشینم

_____________________________________________________________

قزوینیه دم غروب میگذاره دنبال یک چاقال اساسی... پسره هم تا میفهمه قزوینیه دنبالشه، سرعتشو زیاد میکنه و میپیچه تو کوچه‌-پس‌کوچه. خلاصه ازین کوچه به اون کوچه.. تا آخر تو یک کوچه بن‌بست گیر میافته. وقتی میبینه گیر افتاده و قزوینیه هم داره با لبخندی بر لب میاد جلو، دهنشو وا میکنه، با همة وجود داد میزنه: کـــمـــــک!! قزوینیه میگه: بالام جان بیخود شلوغ نکن، اینجا اگه کسی هم بیاد کمک، میاد کمک من

_____________________________________________________________

لره داشته تو لس‌آنجلس قدم میزده، یهو داریوش رو میبینه، بدو بدو میره جلو، میگه: سلام آقا داریوش! داریوش میگه: سلام هموطن! لره کف میکنه، میگه: اوووف! عجب کیفیتی!!!

_____________________________________________________________

بابای ترکه تو مستراح سکته میکنه و مرحوم میشه. ازون به بعد، ترکه تا میرفته تو توالت یهو حالش خراب میشده و های‌های میزده زیر گره. بعد از دو سه ماه، آخر یکی از رفیقاش شاکی میشه، بهش میگه: مرد مومن، آخه مگه توالت هم جای گریه کردنه؟! ترکه با بغض میگه: آخه اینجا بوی بابامو میده

_____________________________________________________________

ترکه تو روزنامه یک آگهی استخدام میبینه که: به یک مهندس کامپیوتر مجرب و باسابقه نیازمندیم. خلاصه فرداش کت شلوار میپوشه و اساساً تیپ میزنه و پامیشه میره واسه مصاحبه. اونجا یارو ازش میپرسه: شما مدرکتون از کدوم دانشگاهه؟ ترکه میگه: ایلده من مدرک ندارم که! یارو تعجب میکنه، میگه: پس حتماٌ سابقة کارتون زیاده... قبلاٌ تو کدوم شرکت کار میکردین؟ ترکه میگه: والله من شرکت مرکت بیل‌میرم! پدر مرحومم یک سوپرمارکت داشت، منم همونجا کار میکنم!! یارو شاکی میشه، میگه: مردک! تو اصلاٌ بلدی کامپیوتر رو روشن کنی؟! ترکه میگه: والله نه!! مرده قاط میزنه، میپرسه: پس اومدی اینجا چه غلطی بکنی؟! ترکه میگه: ایلده من فقط اومدم بگم که دور من یکی رو باید خط بکشید