به ترکه میگن پسرت رکورد شکونده میگه گه خورده من که پولش رو نمیدم
قزوینیه بعد از نمازجماعت به بقیه میگه: بغل دستی: قبول باشه،
جلویی: حال دادی،
پشت سری: حالتو میگیرم
لره میخواسته آتش نشان بشه
توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره
و اون اطراف
آب نباشه چه کار میکنی؟ لره میگه: هیچی تیمّم می کنیم
ترکه میره جبهه و از کمر به پایینش قطع میشه،
بهش میگن: چه احساسی داری؟
میگه: احساس می کنم تا کمر رفتم تو بهشت
به رشتی میگن روی هم رفته شما چند تا بچه دارید
میگه: ما رو هم نرفته 4 تا بچه داریم
یه ترکه داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد
یکی دیگه رد میشه میگه عجب خر باهوشی
ترکه میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم